نمایشنامه‌‏نویسی گام به‌‏گام؛ راهنمای عملی برای نمایشنامه‌‏نویسان جوان(4)

تضاد و کشمکش شخصیت‌‏ها

تضاد و کشمکش شخصیت‌‏ها
پیش‏تر در مبحث شخصیت، پس از طرح الگوهایی برای خلق شخصیت، درخصوص فعل یا کنش صحبت کردیم، هم‏چنین به موضوع شخصیتی که روی صحنه نیست اشاره کردیم و بعد درمورد صحبت‏‌های خاص شخصیت‏ها گفتیم و به این سئوال پاسخ دادیم که «آیا هر شخصیتی چیزی می‏‌خواهد؟» در پایان نیز به تنش مخالف و متضاد درخصوص نیازهای شخصیت پرداختیم و اکنون ادامه‏‌ی بحث شخصیت را با تمرکز بر تضاد و کشمکش شخصیت‏‌ها پی می‏گیریم.
سه‌شنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۴
کد خبر :  ۱۴۱۰۰

*گردآوری و تألیف: حسین فدایی‏‌حسین
بخش چهارم


◄ شخصیت‏ و کشمکش(3)
پیش‏تر در مبحث شخصیت، پس از طرح الگوهایی برای خلق شخصیت، درخصوص فعل یا کنش صحبت کردیم، هم‏چنین به موضوع شخصیتی که روی صحنه نیست اشاره کردیم و بعد درمورد صحبت‏‌های خاص شخصیت‏ها گفتیم و به این سئوال پاسخ دادیم که «آیا هر شخصیتی چیزی می‏‌خواهد؟» در پایان نیز به تنش مخالف و متضاد درخصوص نیازهای شخصیت پرداختیم و اکنون ادامه‏‌ی بحث شخصیت را با تمرکز بر تضاد و کشمکش شخصیت‏‌ها پی می‏گیریم.

تضاد و کشمکش
حالا که شما شخصیتی دارید که میل به انجام کاری دارد و از نظر شخصیت‏‌پردازی کامل شده است، زمان آن رسیده که در او ایجاد کشمکش کنید. کشمکش زمانی است که خواسته‌‏های شخصیت‏‌های شما باهم در تضاد باشند. من توپ می‏خواهم، شما هم همان توپ را می‏خواهید، و هیچ‏کدام از ما، از خواسته‌اش کوتاه نمی‏آید. اما اگر ما هیچ‏کدام‌مان به خواسته‌‏مان نرسیم، اتفاق خیلی بدی بین ما می‏‌افتد.

این جمله که «اتفاق بدی بین ما می‌‏افتد» به این معنی است که چیزی در خطر نابودی است، یا خیلی ساده، نابودکننده است. اگر من آن توپ را به‏‌دست نیاورم، و هیچ اتفاقی برای من نیوفتد، پس هرچه بگویم که به آن نیاز دارم، مهم نخواهد بود، و نشانه‌‏ی اینست که من واقعاً آن‏‌را نخواسته‌‏ام. واضح است که بزرگ‏ترین خطر، خطر بین مرگ و زندگی است و هرچه شما به آستانه‌ی دست‏یابی به آن نزدیک باشید، بهتر است. البته موضوع نمایش همواره نمی‏تواند کشمکش بین مرگ و زندگی باشد، اما سعی کنید از بزرگ‏ترین کشمکش برای ارائه‌‏ی حس به شخصیت‏‌تان استفاده کنید. ممکن است شخصیت داستان شما شانس بزرگی را از دست بدهد، یا از مدرسه اخراج شود یا مجبور به رها کردن خانواده‌‏اش باشد... و یا هرچیزی که شخصیت شما را به کاوش و مبارزه بطلبد.

یکی از مهم‏ترین جنبه‏‌های شخصیت‏‌پردازی، درگیرکردن او برای رسیدن به خواسته‏‌اش می‏‌باشد و داشتن کشمکش و تقلّا برای رسیدن به چیزی که هیچ‏کدام از طرفین حاضر به مصالحه و سازش درباره‌‏ی آن نباشند. اما چرا حاضر به سازش نیستند؟ به دو دلیل، اول این‏که اگر شما شدیداً به چیزی نیاز دارید، نباید ناگهان از خواسته‏‌ی خود برگردید و آن‏را رها کنید؛ دوم، اگر شما در کل نمایش با شخصیت دیگری، به‏‌خاطر آن بجنگید، قابل قبول نیست که هردوی شما ناگهان تغییر عقیده داده و تسلیم شوید. شما مجبورید برای رسیدن به خواسته‌‏تان مدت‏های زیادی به‌‏سختی بجنگید و احتمالاً شما به‏‌خاطر این موضوع، چندان همدیگر را دوست نداشته باشید. نکته این‏جاست که اگر برای هردوی شما امکان سازش وجود دارد، چرا از اول مصالحه نمی‏کنید و ما را از تماشای نمایش‌‏تان نجات نمی‌‏دهید؟

تمرین8: تضاد و کشمکش شخصیت‏ها
برای شخصیت‏های مثالی زیر، نیازی مشترک را درنظر بگیرید که باعث ایجاد تضاد و کشمکش بین آن‏ها شود. سپس به دلیل درگیری و کشمکش بین آن‏ها اشاره کنید و بگویید تا چه حد این نیاز برای آن‏ها مهم است. بهتر است هرکدام از شخصیت‏ها، دلیل متفاوتی برای درگیری و کشمکش داشته باشد. به‏‌عنوان مثال: دو ورزشکار که هرکدام به جایزه‌‏ی نهایی مسابقات نیاز دارند. اولی قصد دارد خرج درمان مادرش را تهیه کند و دومی می‏خواهد از این‏طریق هزینه‌‏ی ازدواج با نامزدش را تأمین نماید.
1. دو شاگرد مغازه‏‌ی عتیقه‏‌فروشی
2. دو راننده‏‌ی یک خط تاکسی‏رانی
3. دو نجات‏‌یافته از طوفان دریا
4. دو فروشنده‌‏ی دوره‌‏گرد

یکی از روش‌‏ها برای تقویت تضاد و کشمکش، استفاده از آن چیزی است که می‌‏توان آن‏را «زمان انفجار» نامید. تنظیم کردن این زمان ساده است: به شخصیت زمانی محدود بدهید که تضاد یا مغایرت را حل کند. برای مثال، اگر «پسری»، «دختری» را دوست دارد، اما دختر قصد دارد که آخر هفته با «پسری دیگر» ازدواج کند، پس پسر اول فقط تا آخر هفته فرصت دارد که مانع ازدواج او بشود. اگر او این‏کار را نکند، بمب منفجر می‏‌شود، یعنی او دختر مورد علاقه‏‌اش را از دست می‏‌دهد. علاوه‌‏براین، این تکنیکی است که در فیلم‌‏ها هم استفاده می‌‏شود. به «جنگ ستاره‌‏گان» فکر کنید: اگر شورشی‏‌ها قبل از این‏که ستاره‌‏ی مرگ کاملاً قابل استفاده شود، آن‏را از بین نبرند، ستاره‌‏ی مرگ آن‏ها را نابود خواهد کرد.

دو عنصر مهم در بحث کشمکش وجود دارد که نویسنده‌‏های تازه‌‏کار اغلب آن‏را نادیده می‏گیرند. اولین مورد این‏‌ست، شخصیتی را که شما خلق کرده‏‌اید نیاز دارد تا قوی باشد، آن‏قدر قوی که از حق خودش در مقابل دیگران دفاع کند. یک شخصیت ضعیف، توسط دشمن مغلوب شده و نمی‏تواند نمایش را تاب بیاورد. نمایش «آنتی‏گونه»  اثر «سوفوکل»  را درنظر بگیرید. زمانی‏که «کرئون» مردی ضعیف و ناتوان است، آنتی‏گون به اندازه‏‌ی کافی اعتقاد راسخ و قوی دارد و تدابیر او برای خدمت و نگهداری از او، باعث جذابیت نمایش شده است.

دومین مشکلی که نویسنده‌‏های مبتدی اغلب به آن دچار مشکل می‏‌شود (بعضی اوقات نویسنده‌‏های باتجربه هم با آن درگیرند) این‏ست که بحث و جدل با تضاد و کشمکش، به یک معنی نیستند. برای مثال، ما می‏توانیم درباره‏‌ی این‏که کدام تیم فوتبال بهتر است بحث کنیم. یکی تیم «آبی» را دوست دارد، درحالی‏‌که دیگری به تیم «قرمز» علاقمند است. در این‏جا مهم نیست که نتیجه‌‏ی بحث چه شود، چرا که تیم هرکدام از آن‏ها که بازنده شود، آن‏ها چیزی برای از دست دادن ندارند. اما درمثالی دیگر، اگر خانواده‌‏ی ما فقط یک ماشین داشته باشد و من و برادرم درباره‌‏ی این‏که کدام‏یک از ما امروز ماشین را برداریم، بحث کنیم (من به‏‌خاطر کارم آن‏را لازم دارم و برادرم برای قرار ملاقاتش)، در این شرایط، ما در تضاد و کشمکش باهم هستیم و خواسته‌‏های ما باهم مغایرت دارند. ما هر دو یک چیز را می‏خواهیم و درصورت از دست دادن آن، چیزی را از دست می‏دهیم. داشتن کشمکش چیزی است که تضاد و مغایرت را از بحث و جدل جدا می‏کند.

تمرین9: تضاد و کشمکش یا بحث و جدل؟
اول، تصمیم بگیرید که کدام‏یک از موقعیت‌‏های زیر تضاد و کشمکش و کدام‏یک بحث و جدل است. اگر بحث و جدل است، چطور می‌توان آن‏را به تضاد و کشمکش برگرداند؟
1. ماشین رضا خیلی بهتر از اتومبیل سعید است.
2. برای ناهار، ما باید نان ماست و موسیر داشته باشیم نه سالاد.
3. مربی می‏خواهد جای شما را در تیم فوتبال عوض کند.
4. من از تو می‏خواهم آن ژاکتی که قرض گرفتی را برگردانی.
5. موهای شما قهوه‏‌ای است دیگر نگویید که آن‏ها قرمزند.

ارسال نظر