به همین بهانه به گفت و گو با این هنرمند پرداختیم که در زیر می خوانید:
عکاسی از مجموعه ای را به عنوان «برداشت» در ده یا دوازده سال پیش آغاز کردم که این عکس ها یک سری عکاسی از جزئیات در طبیعت بودند و به صورت تجربی کارمی کردم، نمایشگاهی از این عکس ها با نام برداشت در همان سالها برگزار شد که دیتیل های مختلف بودند شامل سنگ ، آب و آتش و غیره که کم کم از هم مجزا شدند و الان این نمایشگاه به نوعی ادامه همان نمایشگاه است به طور اختصاصی در مورد آب ها.
ترجیح می دهم تا صحبتی نکنم تا فضا باز باشد برای برداشت مخاطبان، اما شاید بتوان به مسائل آب و خشکسالی در این روزها اشاره کرد.
تعدادآثار 40 عدد است که بزرگترین آن 100 در 70 و کوچکترها 30 در 40 است و تمام آثار به صورت رنگی و دیجیتال عکاسی شده اند. اینها تصاویری از مناظری است که از مکانهای مختلف عکاسی شده است و در جاهای مختلف ایران گرفته شده زیرا من همیشه در سفرهستم.
عکس ها همه از طبیعت (رئال) گرفته شده و البته چون به صورت غلوشده و از جزئیات و در ابعاد 4در 5 سانت گرفته شده اند رنگ هایی که در حالت اول می بینید خیلی تعجب برانگیز است که آیا در طبیعت چنین رنگهایی وجود دارد؟ عکس ها بیشتر انتزاعی و آبستره هستند. بر روی عکس ها کار شده است ، شما وقتی پروسه عکاسی انجام می دهید در آنچه واقعا هست دست می برید و انتخاب می کنید و دنیای دیجیتال به ما این امکانات را می دهد تا از ابزار و برنامه های مختلف برای بهترشدن عکس استفاده کنیم.
چون این مجموعه زودتر کامل شد و بخش سنگ و دیگر بخش ها هم هر وقت کامل شد به صورت نمایشگاه ارائه خواهد شد. البته آبهای خاموش به نوعی با توجه به مسئله کمبود آب یکی از دلایل نام گذاری من بود اما در برگزاری مجموعه آبها تنها همان زودتر تکمیل شدن دلیل اصلی بود.
تمام زیبایی هایی که در طبیعت می بینم آبشار یا دریاچه و غیره نمای کلی و لذت بخشی دارد که هر کس برود آن را می بیند اما عکاس باید یک سری نماها و زاویه دیدی را نشان دهد که کمتر کسی به آن دقت می کند تفاوت باید میان دید عکاس و بیننده ای که عکاسی نمی کند وجود داشته باشد. حساسیت هایی که یک عکاس دارد قاعدتا با کسی که کار هنردیگری هم می کند متفاوت است، به همین دلیل من بر روی دیتیل ها زوم می کنم و سعی می کنم نقش مایه هایی که بیشتر انتزاعی هستند از دل طبیعت بیرون بکشم . می تواند ماسه های کویری باشد یا سنگ های توی غار یا آب های جاری.
یکی عکاسی طبیعت است و دیگری عکاسی مستند اجتماعی در مورد حاشیه نشینان که بیشتر سیاه و سفید کار می کنم و یک نمایشگاه هم از آن برگزار شد.
عکاسی را کاملا تجربی شروع کردم و از دوربین قرض گرفتن شروع شد تا دوربین خریدن و همه اش آزمون و خطا بود تا مرحله ای که به این نتیجه رسیدم که باید حتما زیر نظر استادی در مورد مفاهیم عکاسی و تکنیک های آن مطالب بیشتری را بیاموزم که آموختن از اساتید علاوه بر استفاده بهتر از ابزار عکاسی، ذهن و دید من را نسبت به دنیای عکاسی و مفاهیم آن متحول کرد.
آکادمیک پژوهش هنر خوانده ام و آنها نیز خیلی به من در عکاسی کمک کرده اند که دیدم را نسبت به دنیای اطرافم شخم بزنم.
شغل اصلی من و در آمدم از عکاسی است بیشتر از عکاسی صنعتی.
همیشه دید انسان با تجربه کردن است که کامل می شود می تواند تجربه دیدن باشد یا تجربه انجام آن کار، نه صرفا در عکاسی، معتقدم هنرها به هم بسیار نزدیک هستند و برای مثال موسیقی بر روی عکس خوب گرفتن من تاثیر زیادی دارد. به طور عموم تجربه کردن است که به ما یاد می دهد که چگونه ببینیم، یعنی دیدن دنیای پیرامون و بی تفاوت از کنارش رد نشدن کمک می کند که دنیا را راحت تر و بهتر و بی واسطه تر ببینید، خوب دیدن یک تمرین است و باید آن را تمرین کنید.
امیدوارم کسانی که به دیدن این نمایشگاه می آیند لذت ببرند و همانقدر که من از عکاسی این صحنه ها و عکس ها و چاپ آن و آوردن در نمایشگاه لذت بردم آنها نیز لذت ببرند.