به گزارش روابط عمومی مرکز تجسمی حوزه هنری، مجید صادقزاده، متولد 1345، دارای نشان درجه یک هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کارشناس ارشد نقاشی و مولف کتابهای مرجع در زمینه طراحی نگارگری مانند «مرغ باغ ملکوت» و اجرای بیش از 40 نمایشگاه اختصاصی و گروهی نگارگری و تذهیب در داخل و خارج از کشور است.
وی سالهاست به تدریس نگارگری، برگزاری نمایشگاه، تالیف کتاب و داوری جشنوارهها، نشستهای تحلیلی نگارگری میپردازد. این هنرمند در زمینه نگارگری و تذهیب همواره به ارائه مباحث نظری پرداخته است. وی نزدیک به 30 سال است در عرصه نگارگری فعالیت میکند.
شاخصهای هنر انقلاب چیست؟
این موضوع به دلیل جنبههای مختلف که با نوع نگاه به آن مطرح می شود قابل بحث است. تغییر نظام سیاسی در کشور که در جریان انقلاب و در مقطع خاصی از تاریخ معاصر شکل گرفت و همچنین شرایط قبل و بعد از آن مقطع تاریخی، گرایشی از فعالیتهای هنری را از بعد داخلی به گونه ای شکل داد که نه به عنوان اعتراض هنری بلکه به عنوان یک هنر کاربردی در جهت اهداف فرهنگی و سیاسی در هر مقطعی شناخته می شود. به نظر میرسد برای تعیین شاخصه های چنین رویکردی مناسب باشد، نوع آثار با شرایط همان مقطع در نظر گرفته شود. البته در چنین مسیری می توان شاخص های ثابتی را هم مطرح کرد؛ ولی در مجموع شاخص های متغیر بیشتر احساس می شود. برای مثال تاثیر این خصوصیات در انواع بیانی هنرها یکسان نبوده ولی در اغلب رشته ها آثاری به وجود آمده است. مرور گذرا از چهار دهه گذشته تاکنون نشان میدهد موضوع گرایی به دور از حساسیت تکنیکی و فلسفههای فرم گرایانه اختصاصی یکی از مهمترین این شاخصهاست. به تعبیری از چند نوع قالب برای رشته های مختلف برای محتوای مورد نظر استفاده شده است. همگامی با شعارهای جاری در برنامه های مختلف فرهنگی سیاسی، استفاده از مفاهیم آرمانگر، استفاده از مفاهیم دینی و مذهبی و بسیاری از رویکردهای دیگر که برخی مقطعی و برخی آرمانیتر است در این مقطع به چشم می خورد. همچنین در پاره ای از رشته های هنری برخی از افراد به نوعی شاخص و مشخص هستند و نکته دیگر اینکه چون مقطع تغییر نظام سیاسی با زمان کوتاهی به دوره جنگ هشت ساله متصل شد گاه آثار این دو مقطع در هم تنیده احساس می شود.
آیا هنر انقلاب یک ژانر مستقل است؟
چون گونه ای از آثار شکل گرفته است که به دلیل موضوعات متصل به جریان مربوط به انقلاب به این عنوان شناخته می شود، می توان اینگونه تعبیر کرد ولی تعدد موضوع و ضرورتهای مقطعی که در شکلگیری این آثار تاثیر مستقیم و غیر مستقیم داشتهاند. این تعبیر را که بگوییم ژانر مستقل هنر انقلاب، اندکی مبهم میکند. به همین دلیل گاهی برخی از آثار صرفا به دلیل پدیدآورنده آن در این تقسیم بندی قرار میگیرد. شاید مناسب باشد برای تبیین و تحلیل آثاری که از این گونه هستند نگاهی را دنبال کنیم که به دور از جنجالهای و حرکتهای فرهنگی و سیاسی باشد تا بتوانیم شناخت جامع تری را به دست آوریم.
در طول این چهل سال که از انقلاب می گذرد بارزترین پیشرفتها و چالشهای پیش روی هنر را بعد از انقلاب چه میدانید؟
ابتدا باید توجه داشته باشیم که در کشور، هنر بعد از انقلاب، و اصطلاح هنر انقلاب اسلامی دو موضوع جدا از هم هستند و اگر مقصود بررسی عملکرد هنر انقلاب در طول چهل سال گذشته باشد، میتوان گفت این عملکرد از چند منظر قابل بحث است و نقاط قوت و ضعف بسته به نوع نگاه مخاطب و تحلیلگر دارد. به اختصار میتوان گفت به دلیل شکلگیری آثاری که رویکرد متفاوت با جریانات هنری پیش از انقلاب و به خصوص دهه پنجاه داشتند؛ پدیدآورندگان این آثار توانستند نوعی هویت متفاوت را در نوع موضوع ایجاد کنند و همگام با اوضاع عمومی جامعه شعارها و دغدغه های فکری مورد نظر را وارد بیان فکری خود کنند و آرمان های اندیشههای خود را به صراحت و نه در قالب ایما و اشاره برای مخاطب بیان کنند و این خصوصیت در اتصال به دوران جنگ هشت ساله و ورود مضمون دفاع مقدس آرام آرام تلاش کرد قالب های فکری را اصولی تر و منسجم تر شکل دهد و البته شرایط سیاسی گاه انشعاب هایی در این تفکر ایجاد کرد. به نظر میرسد دوره های انقلاب و جنگ و پس از این دو دهه و اکنون در چهار دهه زمانی رویکردهای نسبتا متفاوتی ایجاد کرده و تحلیل این دوره ها ضعف های احتمالی و چالش های اجتناب ناپذیر را مشخص می کند. پیشرفت های این نوع فعالیت با توجه به بهرهگیری از سیستم اداری، تثبیت و شکل گیری نظام اداری و دانشگاهی و ارتقا در نوع فعالیتهای آکادمیک برای بسط اندیشههای خود بوده ولی از نظر داخلی و بین المللی منتقدین جدی داشته که با استدلال و پرسش اینگونه آثار را به چالش می کشند.
چگونه می توان در تولید انقلابی از چالش های رایج دور شد؟
اگر دوره های فعالیت را در اینگونه از فعالیت های هنری بر اساس ضرورت های مقطعی ارزیابی کنیم و روند حال و آینده را با مختصات خود تفکیک کنیم و از سوی دیگر دایره جذب برای فعالان صاحب ذوق و استعدادهای جدید بازتر شود و برخی از شرایط از نوعی رانت خارج شود؛ همچنین به اصول حکمتگرای هنرهای سنتی بیشتر توجه شود اهداف در روند متکامل تری قرار می گیرند و آثار مخاطب بیشتری به دست میآورند.
نسل جدید که هیچ خاطره و برداشت عینی از انقلاب اسلامی ندارند چگونه میتوانند در این حوزه فعالیت کنند؟
همانطور که گفتم اگر در بررسی تحولات اجتماعی سیاسی از چهار دهه پیش تاکنون در دوره های متفاوت و با نگاهی تخصصی و به دور از تنش های فکری اقدام شود هنری که در بطن یک انقلاب شکل می گیرد و ضرورت های میانی آن با همان هنر در دوره پساانقلاب و تثبیت یک نظام سیاسی اداری، همچنین آرمانهای همیشگی در یک نظام فکری این نکته مهم است که بر چه موضوعی تاکید داشته باشیم. در زمان تثبیت و انواع امکانات دیگر نمی توان به شعاری بودن یک اقدام پرداخت؛ بلکه زمان جلوه دادن افکار و وعدههای متعالی و الگوهایی است که جامعه داخلی و جهانی مخاطب آن باشد. تشخیص نیازهای داخلی و دادن پاسخ های مناسب با توجه به همه امکانات در سطح داخلی و جهانی. نسل جدید اگر خاطره عینی از آن روزگار ندارد ولی انواع روش های ارتباطی و اطلاعیابی را در اختیار دارد که به عنوان مخاطبی متفاوت از چند دهه پیش باید در نظر گرفته شود و بدون تردید تلاش برای احیای هویت های اصیل هنری و ترویج نظری و عملی در همه اقشار جامعه خصوصا اساتید و مسئولان در این مقوله موثر است. اگر مسئولان درست تصمیم نگیرند و برای همین نسل برنامه نداشته باشند بدون شک دیگران با اندیشه های وارداتی و هجوم افکار غیر آرمانی آنها را هدف قرار میدهند.
آیا هنر انقلاب تنها برای مخاطبان خاص است؟
آثاری که در این نوع تعبیر میشوند در حال حاضر عملا مخاطب داخلی دارند و به نظر می رسد نسبت به چند دهه پیش این آمار با توجه به رشد جمعیت و درصد اجتماعی نتوانسته رشد چندانی داشته باشد. در شرایط فعلی نوع بررسی ها و جشنواره ها و فعالیت های اداری فعال در این زمینه بیشتر به سمت آمارسازی رفته و در تاثیرگذاری قدری عقب مانده است. در چنین نگاهی واقعگرایانه حتی مخاطبین داخلی هم صرفا گروههای خاص هستند و گاهی خشنودی مسئولان بالادست ملاک عمل قرار گرفته. واژه هنر انقلاب مخاطب اصلی خود را از بطن انقلاب داشته و بعد از گذشت چهار دهه همان مخاطبین به عنوان بخشی از جمعیت امروز همچنین گستره جامعه آماری و نگاه جهانی انتظار دیگری دارد و مصداق ها و خلاقیت ها، رویکردی عمیق تر از قبل را می طلبد. نگاه مخاطب، امروز را آینده دیروز میبیند و عمل به معانی مطرح شده در دیروز و اگر کمتر بیابد خلاقیت و بیان را در جایی دیگر جستوجو می کند.
علل کمفروغی هنر انقلاب در خارج از مرزها چیست؟
در این خصوص دلایل متعددی احساس می شود. به جریان هنر در سطح جهانی در تعدادی از کشورها پرداخته می شود. تردیدی نیست در مباحث فرهنگی و هنری هر جامعه ای اهداف خود را در اولویت قرار می دهد و نوع هنری که در اینجا و با عنوان خاص فرهنگی و سیاسی مطرح می شود برای راهیابی به مجامع جهانی مسیری طراحی شده را می طلبد. در ضمن باید در نظر داشت گاه موقعیتهایی که برای افرادی ایجاد شد به دلایلی نتیجه برعکس داشت و بودند افرادی که برای دفاع از ارزش های موقعیت هایی را به دست آوردند ولی جذب همان جریانات متضاد شدند و این اثرات فکری تا جایی پیش رفته که حتی مبانی هنرهای سنتی و اسلامی را هم زیر سوال برده اند. در چنین موقعیتی رسیدن به قدرت شناخت نظری و عملی در هنرهای اصیل با بیان و ارائه گسترده و با بهرهمندی از امکانات توسط هنرمندان واقعی میتواند مخاطبان بیشتری داشته باشد. بدون شک اگر هدف احیای ارزشهای ماندگار تمدن اسلامی ملاک قرار بگیرد، آرمان های متعالی در بطن این جامعه جلوه گر خواهد شد و در بعد جهانی میدانی باز را تجربه خواهد کرد که پایههای آن را هنرمندان بزرگ در طول تاریخ ایران اسلامی در تمدن بشری بنا نهاده اند و رد پای آن در تمام موزه های معتبر جهان آشکارا موجود است.