معرفی مجموعه شعر «غم آغوشی» سروده ترانه جامه بزرگی

معرفی مجموعه شعر «غم آغوشی» سروده ترانه جامه بزرگی
اشعار مجموعه «غم آغوشی» به راحتی به ما می‌فهماند که حاصل دغدغه‌های یک زن است.
يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۴
کد خبر :  ۱۳۲۹۸۹

به قلم: عباس صفری

 

اشعار مجموعه «غم آغوشی» به راحتی به ما می‌فهماند که حاصل دغدغه‌های یک زن است.

 

بیایید همین اول کار ، ابیات زیر را بخوانیم.

 

گوش تو از سیلی پراست اما زنی‌و

در فکر حل مشکلت با گفت و گویی

 

بس که رنجم داده و چیزی نگفتم سوختم

عاقبت کبریت را تکرار آتش می‌زند

 

رشد آمار مرگ تدریجی، در میان زنان ایرانی

روی میز مدیر نشریه ، چشم‌های مقاله می‌گرید

 

هر کسی با خواندن این ابیات به جهان بینی شاعر پی می‌برد که با چه دیدگاهی به اتفاقات پیرامون خود می نگرد و چگونه از پیش‌آمدها نتیجه‌گیری می‌کند.

 

اشعار مجموعه «غم آغوشی» به راحتی به ما می‌فهماند که حاصل دغدغه‌های یک زن است. ترانه جامه بزرگی، شاعری که در مجموعه‌ شعرش کلمه‌های غم، آتش، گریه، مرگ، خون، تنها و سوختن ازجمله کلید واژه‌هایست که بسیار تکرار شده است و در سرتاسر این مجموعه بسیار با این کلمات سروکار داریم و مضمون اغلب اشعار او از همین واژه‌ها متاثر است.

 

«غم آغوشی» هم مانند بسیاری از کتاب‎های این روز ها دچار یکنواختی است به طوری که بعد از خواندن چند غزل از آن، خواننده به این امر دست پیدا خواهد کرد. تمام چهل و دو غزل مجموعه «غم آغوشی» فقط یک جهان دارد و عینا هربار تکرار می‌شود با این تفاوت که فقط قافیه و ردیف وزن شعر تغییر یافته اما مضمون آن هم‌چنان یکی است.

 

دغدغه‌های جامه بزرگی یک موضوع است و فراتر از یک جهان نه چندان بزرگ، نرفته است. به طوری که می‌توان گفت در مجموعه «غم آغوشی» هر شعر معلول شعر قبلی و علت شعر بعدی است. در این مجموعه اشعار اغلب خاکستری هستند اما گاهی میان این چهل و دو غزل، ابیاتی هم هستند که رنگی متفاوت با دیگر ابیات دارند و حرف جدیدی می‌رنند.

برای مثال :

نگاه دلنشینش در دلم شوق گناه انداخت

گرفتارم به حدی که از استغفار می‌ترسم

*

آن چنان می‌شود از چشم تو روشن شب ما

که سر روشنی‌اش ماه قسم خواهد خورد

*

اشک ماهی‌ها در آبم ، هستم اما نیستم

ساکن دریایم اما اهل دریا نیستم

 

مجموعه «غم آغوشی»، چهل و دو شعر دارد، چهل و دو شعری که همه غزل است و کوتاه. بلند‌ترین شعر این مجموعه، غزلی ده بیتی است . این مجموعه حرف‌هایی برای گفتن دارد، اگرچه که این حرف ها چندان متنوع نیستند ولی می‌توانند گاهی خواندنی باشند.

 

«غم‌آغوشی» نخستین مجموعه‌ی شاعر است.  نشر «آثار برتر» این مجموعه را در زمستان سال 1398 با جلدی که جلب توجه می‌کند رونمایی کرده‌است‌.

 

یکی از غزل‌هایی که با دیگر اشعار این مجموعه متفاوت است را باهم می‌خوانیم؛

 

اشک ماهی‌ها در آبم ، هستم اما نیستم

ساکن دریایم اما اهل دریا نیستم

 

نه سر ماندن ، نه پای رفتن ، آه ای سرنوشت

بی سر و پایم اما بی سر و پا نیستم

 

بی سبب دنبال او هستم که با من نیست و

هرکجا بودم نبود و هست هر جا نیستم

 

داستان عشق ما مانند خورشید است و ماه

لحظه‌ی دیدار مان یا نیست او یا نیستم

 

دل به او بستم ولی در‌ها به رویش بسته نیست

عاشقم آری ولی مثل زلیخا نیستم

 

هر نفس آهی ست در کنج قفس با بی‌کسی

در میان باغم و غرق تماشا نیستم

 

ارسال نظر