معرفی و بررسی مجموعه ‌شعر «از دوشنبه تا جمعه»

معرفی و بررسی مجموعه ‌شعر «از دوشنبه تا جمعه»
از «دوشنبه تا جمعه»، مجموعه ‌شعری است از حسن بیاتانی که در ادامه به معرفی و بررسی آن خواهیم پرداخت.
سه‌شنبه ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۱
کد خبر :  ۱۵۰۴۳۵

معرفی و بررسی مجموعه ‌شعر «از دوشنبه تا جمعه»

 

از «دوشنبه تا جمعه»، مجموعه ‌شعری است از حسن بیاتانی که در ادامه به معرفی و بررسی آن خواهیم پرداخت. در ابتدا برای آشنایی بهتر با این مجموعه‌شعر، چند بیتی از آن را با هم می‌خوانیم:

 

توی دنیای عشق حتی عشق

نام زیبای دیگری دارد

 

فصل عزا تمام شد اما چگونه من

پیراهن عزای تو را در بیاورم

 

یه عمره سائلم اما یه بارم

شما چیزی بخواین از این گداتون

 

زبان شعر در این مجموعه خیلی صاف و ساده و به قولی رک و راست می‌باشد و بدون اینکه قصد تحت تاثیر قرار دادن خواننده را داشته باشد، خواننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این امر یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد این مجموعه است. اشعار این مجموعه با زبانی آرام و یکدست پیش می‌رود؛ منتهی با نکته‌های عمیقی که دارد خواننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به قولی دیگر این مجموعه با همین حال و هوای آرام، شوری خاص را با خود به همراه دارد و خواننده را متعجب از شورانگیزی ایجاد شده در آرامش مدام این مجموعه می‌کند. این نکته، امری تحسین برانگیز برای این مجموعه است.

یکی دیگر از نکته‌های مثبت این مجموعه این است که خواننده‌ی آن می‌تواند هم مخاطب خاص و هم‌مخاطب عام باشد، یعنی هم فردی که علاقه‌مند به شعر و ادبیات است و هم فردی که آشنایی با شعر و ادبیات ندارد، می‌تواند به راحتی از خواندن این کتاب لذت ببرد. برای مثال در این مجموعه اصطلا‌های عامیانه بسیاری به چشم می‌خورد و همین امر هم باعث ارتباط برقرار کردن مخاطب عام با آن می‌شود .

حال وقتش رسیده تا چند بیتی از این مجموعه را با هم بخوانیم:

 

دستت همیشه روی سر ما پیاده‌هاست

این اربعین به لطف خدا کربلایی ام

 

فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود

اسیر لقمه‌ی نانت فقیر آمده بود

 

جایی ننوشته است که در علقمه... زهرا...

اما نکند آن لحظات آمده باشد

 

محتوای این مجموعه‌ شعر برعکس زبان آن گهگداری شورانگیز و طوفانی می‌شود. به طوری که در قالب همین زبان آرام و ملایمی که دارد، نکته‌های مهم دینی را مطرح می‌کند و گاهی با صلابت از آنها سخن می‌گوید ؛ با زبانی دیگر شعرهای بیاتانی، نکته‌های عمیق و اندیشه‌های بزرگ را با همین زبان ساده‌ی شعرش بیان می‌کند و به قولی طوفانی که در زبان شعر هایش نیست، در محتوا آنها بسیار به چشم می خورد و بیشتر خواننده را وادار به تفکر می‌کند و این امر هم نکته‌ای منحصر به فرد برای این مجموعه است.

یکی دیگر از نکته‌های اشعار بیاتانی، پیوند بین گذشته، حال و آینده در بعضی از اشعارش است. یعنی بیاتانی با دید کلی نسبت به اتفاقات افتاده از گذشته تا حال و حتی آینده را به هم ربط می‌دهد. برای مثال : شروع یکی از شعر هایش با مضامین دفاع مقدس است و آنرا به کربلا وصل می‌کند و به یکدیگر ربط می‌دهد و این خود پیوند دوران معاصر با گذشته است. اگر بخواهیم مثالی دیگر در رابطه با این نکته بیاوریم، بهترین مثال، شعر سه قسمتی او است یعنی شعر: ساعت ظهور ، ساعت مرگ و ساعت قیامت. در بخش اول تصویر سازی‌های خیالش از روزی که امام‌زمان در آن ظهور می کند را می‌آورد. در بخش دوم با زبانی ساده اما رقت‌انگیز از روزی که می تواند آخرین روز عمر باشد حرف می‌زند و در بخش سوم که مهم ترین بخش آن است از قیامت سخن می‌گوید اما در میانه‌ی راه به زمان حال باز می‌گردد. این شعر سه قسمتی شاید بهترین مثال از پیوند بین گذشت و حال و آینده در شعرهایش باشد و مخصوصا قسمت سوم آن که هر کسی با خواندنش به این امر پی می‌برد.

حال برویم تا چند بیتی از این شعر سه قسمتی را باهم بخوانیم:

 

ساعت ظهور

روزی که پیدا می شود خورشید پشت ابر

باید که بارانی ترین روز جهان باشد

 

ساعت مرگ

آن روز شاید عصر یک روز خزان باشد

آن ابر غمگین هم میان آسمان باشد

 

ساعت قیامت

نام تو را نام تو را فریاد خواهم زد

روزی که چشم و گوش و دست و پا ، زبان باشد

 

 

یکی دیگر از نکته‌های این مجموعه، معنویت مدامی است که در تمام آن در جریان است، معنویتی که مهدویت اشعار بیاتانی حاصل آن است. ما در این مجموعه بسیار با ابیات مهدوی رو‌به‌رو می‌شویم و این نکته را هم می‌توان از نام درستی که برای این مجموعه انتخاب شده فهمید . بیت‌هایی که در این مجموعه با مضمون ظهور و مهدویت نوشته شده بسیار است و این نکته‌ای حائز اهمیت است.

این مجموعه‌شعر بیت‌هایی هم دارد که در فضای مجازی از آنها استقبال فراوانی شده‌است. بیت‌هایی که با همان زبان ساده‌ی خود از راه محتوا ، خود را در دل هر خواننده‌ای جا کرده و از آن استقبال شده‌است.

حال برویم تا چند بیت معروف از این مجموعه را باهم بخوانیم:

 

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم

زهرا در آتش بود ، حیدر داشت می‌سوخت

 

گفتند فاطمیه کدام است کوچه چیست

افسانه باشد این همه گفتم خدا کند

کلیدداری کعبه نشانه ی حق نیست

کسی است حق که در آن بی کلید می آید

 

 

حال و هوای شعرهای بیاتانی در این مجموعه آرام و بهاری است

 

یکی از خصوصیات این مجموعه سبقت گرفتن مفهوم از شیوه‌ی بیان است، یعنی شاعر بیشتر وقت خودرا صرف بیان یک اندیشه کرده و به شیوه‌ی بیان و نقش زبان در شعرهایش کمتر توجه داشته است. البته این یکی از خصوصیات این مجموعه‌شعر است و خود دارای نکاتی مثبت نیز هست. اما نباید از جنبه‌های منفی آن غافل شد، چون شاعر با استعدادی که در این مجموعه از خود نشان داده،  می‌توانست زبان شعرهایش را با شورانگیزی بیشتری همراه کند. منتهی با همین عملکردی هم که داشته، راه خود را از بسیاری از شاعران جدا کرده است.

 

وزن، امری که بیاتانی در شیوه‌ی انتخاب آن بهترین عملکرد را داشته و موسیقی شعرهایش را با یکدیگر متفاوت ساخته است. وزن شعرهایش تا آنجا که می‌شود با یکدیگر متفاوت است و این خود قدمی رو به جلو برای این شاعر است و خواننده هم دچار یکنواختی موسیقایی نمی‌‌شود. در کیفیت یک مجموعه حتی وزن می‌تواند تاثیرگذار باشد و این مجموعه هم از همین ویژگی برخوردار است.

 

نسیم، این مجموعه بیشترین شباهت را می‌تواند با یک نسیم آرام داشته باشد. شعرهای بیاتانی حال و هوای یک نسیم ملایم بهاری را دارد که دائم در جریان است و در عمق خود خنکای خاصی را به همراه دارد. خواننده‌ی اشعار بیاتانی هم از همین خنکایی که در شعرهای نسیم‌وارش در جریان است لذتی خاص می‌‌برد که کمتر در مجموعه‌های دیگر حس می‌شود. حال و هوای تمام شعرهای بیاتانی همین گونه آرام و بهاری است و حتی همانطور که در هوای بهاری ناگهان بارانی می‌زند، گاه‌گداری هم شعرهای بیاتانی می‌تواند حال و هوای خواننده را با عاطفه‌ای که در شعرهایش دارد بارانی کند .

حال ، وقت خواندن چند بیتی دیگر از این مجموعه است:

 

صدای روشن او از ورای مه پیداست

نگاه کن به افق راه نا مشخص نیست

 

نفرین نکن اجازه بده اشک دیده ات

این خاک معصیت زده را کربلا کند

 

ما پای این گهواره عمری گریه کردیم

یک وقت دست از لای لایی برنداری

 

این مجموعه حاوی بیست و دو شعر است ، بیست و دو شعری که از نوزده غزل ، یک قصیده‌واره، یک مثنوی و یک قطعه تشکیل شده است. نشر آن را انتشارات پنج‌دری به عهده داشته که در سال نود و هشت این مجموعه را منتشر کرده‌است. طرح جلد آن بسیار با شعر‌های آن تناسب دارد و به قولی طرح جلد آن تصویر شعر‌های آن است و نامی هم که برای این مجموعه انتخاب شده بسیار مناسب و به قولی مضمون اکثر اشعار این مجموعه می‌باشد.

در آخر غزلی زیبا و عاطفی از حسن بیاتانی را باهم می‌خوانیم :

 

دیشب به یاد خنده هایت گریه کردم

دلتنگ بودم در هوایت گریه کردم

 

پاشو حسن! پاشو حسن! پاشو اذان است

یعنی تو بودی؟... با صدایت گریه کردم

 

سجاده ات را باز کردم بو کشیدم

قدری دعا خواندم به جایت گریه کردم

 

بغضم شکست اما خجالت می کشیدم

قایم شدم زیر عبایت گریه گردم

 

این جمعه هم رفتم سر قبرت ... نبودی

هم ندبه خواندم هم برایت گریه کردم

ارسال نظر