محمد غفاری

محمد غفاری
مربع ترکیب
سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۹
کد خبر :  ۲۹۷۱۲

بازهم آب بهانه شد و یادت کردم

یادت افتادم و با گریه عبادت کردم

اشک‌ها ریختم و غسل شهادت کردم

روضه خوانت شدم و عرض ارادت کردم

 

 

تا بیفتد به من آن گوشه نگاهت ، آن گاه

” هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله “

 

 

حرفی از کرب و بلا شد که دلم می‌‎لرزد

چشمم از اشک پر و عکس حرم می‌لرزد

باز هم مرثیه در دست قلم می‌لرزد

کوه هم شانه اش از وسعت غم می‌لرزد

 

 

وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه

” هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله “

 

 

کاروان رفت و زمان از سفرت جا می‌ماند

آسمان خیره به چشمان ترت جا می‌ماند

شهر از فیض نماز سحرت جا می‌ماند

کعبه از گردش بر دور سرت جا می‌ماند

 

 

و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه

” هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله “

 

 

ناگهان حس غریبانه ای آمد به وجود

چشم‌ها باز شد و در پی یک کشف وشهود

بوی سیب آمد و می‌خواند لبم اذن ورود

در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود

 

 

در و دیوار حسینیه همه شد مداح

” هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله “

 

برگفته از کتاب مجموعه شعر « آستانه » نشر عماد

ارسال نظر