حدیث محبّت در ادب فارسى

حدیث محبّت در ادب فارسى
نویسنده: محمّد رضا موحّدى
چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵
کد خبر :  ۲۹۷۵۲

یکى از انواع شعر در ادب فارسى (به لحاظ مضمون و موضوع), شعر تعلیمى است. در شعر تعلیمى ـ همان گونه که از نامش پیداست و کاملا برخلاف شعر غنایى و حماسى ـ 1 شاعر در صدد آموزش یا بازآموزى و یادآورى مطلبى است که در قالب شعر درآمده است.

بیشترین منظومه هاى تعلیمى را شاعران عارفى سروده اند که قصد ارشاد دیگران را داشته اند. این دسته از شاعران که دقیقا با جلوه گرى سنایى در ادب عرفانى ظهور کرده اند,کاملا با مبانى اسلام و منابع فهم دین (یعنى قرآن و احادیث) آشنایى داشتند. آنان بیرون از ساحت شعر, گاه به عنوان مفسّر, محدّث, حافظ قرآن و حدیث و حتى فقیه و شیخ الاسلام و… شناخته شده اند. پیداست چنین شاعرانى, بر متون اسلامى تسلّط کافى داشته اند و این آشنایى به گونه هاى متفاوت در اشعار آنان تبلور یافته است. در کتاب هایى که در باب (تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسى) نوشته شده, مى توان با این گونه هاى مختلف آشنا شد.2

در این مجال, تنها برآنیم که از تأثیر گذارى ها و جلوه گرى هاى احادیث اسلامى در متون ادب فارسى سخن گوییم. همچنین از میان دهها هزار حدیث و روایت موجود, با انتخابى موضوعى به سراغ احادیث محبّت و دوستى رفته ایم و نمایى از این مقوله اسلامى را در اشعار و آثار شاعران پى مى جوییم. باید یادآور شویم که در این مقوله, مجال جستجویى کامل و همه جانبه نبوده است و از میان شاعران عارف نیز بیش از همه به منظومه بلند آسمانى عارف بلخ, مولانا جلال الدین رومى(مشهور به مولوى)3 نظر داشته ایم.

احادیث محبّت, خود به دسته هاى گونه گون تقسیم مى شوند; چرا که محبّت, حالتى عاطفى و کاملا دو سویه یا چند سویه است. دوستى, همواره به چیزى یا کسى تعلّق مى گیرد و همیشه مخاطبى دارد. دوستى ها و محبّت هاى مطرح در احادیث نیز سویه هاى مختلف دارند: گاه سخن از رابطه دوستى انسان با خداست; گاه از الطاف و محبّت خداوند نسبت به انسان سخن مى رود; زمانى از علاقه انسان به برخى از اشیا و نیز همسر و فرزند سخن به میان مى آید; گاه نیز از دوستى میان انسانهایى گفتگو مى شود که پس از ابراز محبّت, باب رفاقت را گشوده اند و حتى برتر از این مقدار, به مرحله (اخوت) رسیده اند. همچنین باید دانست که برخى از این دوستى ها خود مى توانند جنبه هاى مثبت و منفى نیز داشته باشند.

بارى, درخت دوستى مى تواند همچنان شاخه هاى بلندتر یا کوتاه ترى داشته باشد که همه به شکلى در احادیث اسلامى نمود یافته اند.

در این بخش, بیشتر در جستجوى تأثیر گذارى (حدیث محبّت) بر ادب فارسى هستیم; همان محبّتى که خارها را گل مى کند و دردها را شفا مى بخشد. این تأثیر گذارى, گاه کاملا صریح و مستقیم است که به آن (اقتباس) مى گویند و گاه تنها در حوزه مشابهت مضمونى قابل بررسى است.

براى نمونه در این ابیات:

 

دوست شو و ز خوى ناخوش شو بری     تا زخمره زهر, هم شکّر خوری

(مثنوى)

 

درخت دوستى بنشان که کام دل به بار آرد     نهال دشمنى برکن که رنج بى شمار آرد

(حافظ)

 

مى توان مشابهتى با این حدیث دید که: (در دنیا بسیار دوست بگیرید; چرا که در دنیا و آخرت, به کار مى آیند).4

یا میان این بیت:

هر که باشد همنشین دوستان     هست در گلخن, میان بوستان

(مثنوى)

 

و امثال این روایت که: (برادران, زنگ نگرانى و اندوه را از دل مى زدایند)5 همانندى محتوایى مى توان دید.

همچنین احادیث بسیارى دلالت بر این نکته دارند که علامت دوستى, پایدارى در ناملایمات است; بویژه که گاه, تحمّل برخى ناملایمت ها از جانب دوست, رشته مودّت را محکمتر مى سازد. براى نمونه بنگرید: به جان خریدن مشکلات ناشى از برادران دینى, بخشى از جوانمردى است).6

مولانا نیز با الهام از چنین روایاتى مى فرماید:

 

دوستى بین کز نشان دوستان     دوستان را رنج باشد همچو جان

کى گران گردد ز رنج دوست, دوست     رنج, مغز و دوستى, آن را چو پوست

نه نشان دوستى شد سرخوشی     در بلا و آفت و محنت کشی

(مثنوى)

 

نیز به پیامبر(ص) منسوب است که فرمود: بلا براى دوستان است, آن گونه که آتش به کار طلا مى آید)7.

 

دوست همچون زر, بلا چون آتش است     زر خالص در دل آتش خوش است

(مثنوى)

 

از سویى دیگر در روایات بسیارى در باب شیوه انتخاب دوست, نکته هاى نغز آمده که شاعران نکته سنجى همچون حافظ و سعدى و مولوى, از آن مضامین به نیکى بهره جسته اند. بنگرید:

ـ پیامبر اکرم(ص): تنهایى از دوست بد, بهتر است و دوست خوب, از تنهایى بهتر!8

ـ امام على(ع): پسرم! از همنشینى نادان بپرهیز; چرا که وقتى مى خواهد به تو بهره اى برساند, زیانى به تو مى زند.9

ـ هم ایشان: بسا دوستى که از روى نادانى به تو زیان مى رساند و نه از روى قصد.10

در این باب, خواجه حافظ شیرازى گوید:

نخست موعظه پیر مى فروش این است     که از معاشر ناجنس, احتراز کنید

 

و سعدى گوید:

یارا, بهشت, صحبت یاران همدم است     دیدار یار نامتناسب, جهنّم است

 

دوستى با مردم دانا نکوست     دشمن دانا به از نادان دوست

 

و مولاى رومى چنین گوید:

گفت پیغمبر: عداوات خرد     بهتر از مهرى که از جاهل رسد

(مثنوى)

 

مهر ابله, مهر خوش آمد یقین     کین او مهر است و مهر اوست کین

(مثنوى)

 

اى فغان از یار ناجنس اى فغان     همنشین نیک جویید اى مهـان

(مثنوى)

 

دوستى جاهل شیرین سخن     کم شنو, کان هست چون سمّ کهن

(مثنوى)

 

در روایت, چنین توصیه شده که: دشمن دوستت را به دوستى مگیر, وگرنه با او دشمنى کرده اى.11

سعدى نیز در باب پایانى (گلستان) گوید:

 

بشوى اى خردمند از آن دوست, دست     که با دشمنانت بود هم نشست

 

و یا:

هر که با دشمنان صلح کند, سر آزار دوستان دارد.

در احادیث بسیارى بر (محافظت بر دوستى) و (هنر نگاهدارى دوستان) تأکید شده و یکى از راههاى پاسدارى از پیوند دوستى, چشم پوشى از اشتباهات و لغزش هاى یکدیگر دانسته شده است.

آن کس که با برادران در پیچد, دوستانش کم خواهند شد.12

آن کس که در راه راضى نگاه داشتن دوست خود از جان مایه نگذارد, پیوسته پشیمان خواهد ماند.13

 

دوست را میازار از ما و منت     تا نگردد دوست, خصم و دشمنت

(مثنوى)

   

ستیزه بردن با دوستان, همین مثل است     که تشنه, چشمه حیوان به گل بینبارد

(سعدى)

 

همچنین در روایتى چنین آمده که: در دوستى با یار خویش, حد نگه دار; شاید که روزى دشمن تو شود.14

و سعدى در باب پایانى (گلستان) مى نویسد: هر آن سرّى که دارى, با دوست در میان منه; چه دانى که وقتى دشمن گردد! و هر بدى که توانى به دشمن مرسان که باشد که وقتى دوست گردد!

 

پاورقی:

  1. براى آشنایى بیشتر با منظومه هاى تعلیمى, غنایى, حماسى و…, ر.ک: انواع ادبى, دکتر سیروس شمیسا, انتشارات فردوس.
  2. براى نمونه ر.ک: تجلّى قرآن و حدیث در شعر فارسى, سید محمد راستگو, تهران, سازمان سمت.
  3. از آن رو به مولوى, شهرت رومى داده اند که پس از دوران نوجوانى, تا پایان عمر در دیار روم (آسیاى صغیر یا ترکیه کنونى که تا پیش از غلبه مسلمانان, بخشى از امپراتورى روم بود) به سر برد.
  4. امام صادق(ع): أکثروا من الأصدقاء فى الدنیا فانّهم ینفعون فى الدنیا والآخرة. (وسائل الشیعة, ج8, ص407)
  5. امام على(ع): الإخوان جلاء الهموم والأحزان. (غرر الحکم, ج2, ص143)
  6. امام على(ع): من المروّة احتمال جنایات الإخوان. (غررالحکم, ج6, ص46)
  7. البلاء للولاء کما اللّهب للذّهب. (الرسالة العلیة, ص144)
  8. الوحدة خیر من جلیس السوء والجلیس الصالح خیر من الوحدة. (مستدرک الحاکم, ج3, ص344)
  9. یا بنى! ایاک ومصادقة الأحمق فانّه یرید أن ینفعک فیضرّک. (نهج البلاغه, ص475)
  10. ربّ صدیق یؤتى من جهله لا من نیّته. (غرر الحکم, ج4, ص72)
  11. امام على(ع): لاتتّخذنّ عدوّ صدیقک صدیقا فتعادى صدیقک.(نهج البلاغه, ص403)
  12. امام على(ع): من ناقش الإخوان, قلّ صدیقه. (غرر الحکم, ج5, ص356)
  13. امام صادق(ع): من لم یرض من صدیقه الا بایثاره على نفسه, دام سخطه. (بحار, ج71, ص278)
  14. امام على(ع): أحبب حبیبک هونا ما, عسى أن یکون یغیضک یوما ما. (نهج البلاغه, ص522)

 

منبع:

محمد رضا موحدی، گاهنامه زندگى

ارسال نظر