دکتر خبری: در این پژوهش انطباق نمودار روایى داستان حضرت یوسف (ع) با نمودار نمایش اوجگاهى یا دراماتیک را بررسى کرده ام.
دکتر محمدعلى خبرى مولف کتاب حکمت، هنر، زیبایى و عناصر نمایشى قصه یوسف (ع) در قرآن کریم با بیان اینکه در نگارش این کتاب شش عنصر نمایش ارسطویى را مبناى تحلیل خود قرار داده مى گوید: در این پژوهش انطباق نمودار روایى داستان حضرت یوسف (ع) با نمودار نمایش اوجگاهى یا دراماتیک را بررسى کرده ام.
دکتر خبرى که در کتاب خود نشان داده داستان حضرت یوسف (ع) داراى ظرفیت ها و ویژگى هاى دراماتیک فراوانى است ادامه مى دهد: براى نگاشتن کتاب حکمت، هنر ، زیبایى و عناصر نمایشى قصه یوسف (ع) در قرآن کریم حدود دو سال در کلاس هاى تفسیر سوره یوسف آیت الله جوادى آملى شرکت کردم.
وى درمورد انواع رویکردهاى هنرى نسبت به قرآن توضیح مى دهد:در یک تعریف کلى باید گفت که برخورد هاى هنرى متفاوتى با قرآن وجود دارد که البته همه آن ها را نمى توان پذیرفت، به عنوان مثال ممکن است در برخورد با قرآن کریم فقط بر یافته هاى خود تاکید داشته باشیم یا در صدد تحمیل باورهاى خویش به آیات قرآن با منظور هاى خاص باشیم که در این صورت دست انسان از نعمت هدایت و معنویت قرآن خالى خواهد ماند. در نوع دیگر، نگاه ساختارى هنرى قرآن بر پیام آن اولویت پیدا مى کند. این نوع نگاه به صورت طبیعى پیام قرآن را معرفى نمى کند و نمایى زیبا اما فاقد محتوا ارائه مى شود. آثار هنرهایى که چنین برخوردى با قرآن دارند به ورطه سطحیت مى افتند و از اندیشه الهى خالى خواهند بود. چهارمین نوع رویکرد به قرآن کریم، برخوردى است که از نبود شناخت نسبت به قرآن و هنر نشات مى گیرد، به این معنا که افرادى بدون هیچ گونه شناخت نسبت به قرآن و هنر تلاش مى کنند تا پیامى را که نمى فهمند با ابزارى که نمى شناسند به دیگران انتقال دهند. آخرین برخوردى که با قرآن کریم وجود دارد پیام هنر همان ارزش حاکم بر کلام خداوند است. در این رویکرد مى توان هنر را واسطه فیض الهى و رسانیدن پیام معنوى قرآن کریم به مخاطبان دانست.
این نویسنده مى افزاید: در مواردى دیده مى شود که هنرمندانى زبان هنر را مى شناسند اما زبان قرآن را درک نکرده اند به همین دلیل هنرمندى که براى ارائه اثر هنرى به قرآن مراجعه مى کند باید در زمینه علوم قرآنى نیز تا حدى متخصص باشد. در زمانى که بدانیم آنچه باید براى صلاح و اصلاح معنوى انسان گفته شود به وسیله آیات الهى بیان شده است مى توان هنرمند را از بهترین مبلّغان حقایق فضیلت آور قرآن دانست.
دکتر خبرى درباره کیفیت و ویژگى هاى داستان گویى در قرآن کریم مى گوید:اگر قرار باشد با نظریه ها و نگرش هاى انسانى به سراغ قرآن برویم و بخواهیم ویژگى هاى روایى قرآن را بررسى کنیم، ره به خطا رفته ایم، چون این قصه ها نه با هدف داستان گویى بلکه براى عبرت و آموزش انسان در قرآن آورده شده است. شیوه هاى هنرى بدیع روایى در قرآن فى نفسه داراى ارزش نیست چون این شیوه ها با هدف خلق اثر هنرى جامع و داراى قواعد زیبایى شناسى به وجود نیامده اند؛ هرچند که کلام قرآن در اوج زیبایى است، اما چرا که اولا این زیبایى از نگاهى انسانى قابل تحلیل نیست و دوم آنکه هدف اصلى داستان هاى قرآن انتقال پیام است.وى درباره ابعاد زیبایى شناسى حاکم بر داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم هم اینگونه توضیح مى دهد: داستان حضرت یوسف(ع) داراى زیبایى هایى است که در ۹ عامل طبقه بندى مى شوند نخست آنکه حکمت زیبایى بر کل داستان حاکم است و دیگرى تجلى حقیقت معنى در رویاست که داراى ظرفیت هاى زیبایى شناسى عمیقى در عالم هنر است. توجه به واقعیت و حقیقت زیبایى از دیگرعوامل زیبایى شناسى داستان حضرت یوسف(ع) است که از ابتدا در زیبایى سیرت حضرت یوسف(ع) که اصلى ترین محور شکل گیرى داستان است مطرح مى شود. تصویر تقابل سیرت هاى زیبا در برابر سیرت هاى زشت نیز از ویژگى هاى هنرى زیبایى شناسانه داستان مورد بحث است. زیبایى تقابلى، زیبایى اندیشى، زیبایى معنادار، زیبایى عرصه هاى نگرش و زیبایى ملاک داورى در برخورد یعقوب(ع) با بنیامین دیگر زمینه هاى بیان زیبایى شناسى در داستان حضرت یوسف(ع) هستند که براى هر یک از این زمینه ها و عنوان ها، بخشى در کتاب اختصاص داده شده است.دکتر خبرى در پاسخ به این سوال که منظور از ظرفیت هاى نمایشى داستان حضرت یوسف(ع) که در کتاب به آن پرداخته اید چیست، مى گوید: ظرفیت نمایشى، توان یا امکان بالقوه تبدیل پذیرى از نظر محتوا و شکل به اثر نمایشى است.وى همچنین درباره جنبه هاى نمایشى در داستان حضرت یوسف(ع) توضیح مى دهد: در این کتاب در ابتدا زاویه دید داستان یوسف در قرآن کریم را مورد مطالعه قرار دادیم. در دامان این مطالعه نقش راوى به عنوان داناى کل مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس به طرح داستان پرداختیم و نشان دادیم که داستان یوسف تمامى ویژگى هاى على و معلولى و طرح داستانى را داراست. ساختمان و ساختار داستان، سومین جنبه اى است که نشان مى دهد نیروهاى موجود در داستان یوسف داراى وضعیتى نمایشى هستند اما بررسى انطباق داستان با نقشه داستانى اوجگاهى مهم ترین بحثى است که نشان مى دهد داستان حضرت یوسف(ع) تا چه حد امکان و ظرفیت تبدیل شدن به اثرى نمایشى را داراست. در این بخش نیز تمام مراحل نمودار اوجگاهى یعنى مقدمه، گره افکنى، بحران، اوج، فاجعه، گره گشایى و نتیجه را یافته ایم. علاوه بر این ها، کشمکش، نوع ارائه اندیشه، شخصیت پردازى و گفتگو را نیز بررسى کرده ایم.
منبع:
www.javannewspaper.com