خط و کتابت را باید وسیله ای برای ذخیره سازی اطلاعات دانست؛ به این مفهوم که هر جامعه ای اطلاعات لازم را برای بقای خود ذخیره کرده و بدین وسیله تلاش می کند از این ذخیره سازی سود جوید. اهمیت و اعتباری که جوامع مختلف برای خط و کتابت قایلند، جایگاه و ارزش آن جامعه را در میان سایر جوامع نشان می دهد؛ برای نمونه ارزش و اهمیتی که اسلام برای خط و کتابت قایل شده است، ناشی از معنایی عمیق و لطیف است، این معنا از یکسو جلوه گر صورت مکتوب وحی الهی و از سویی دیگر مظهر عالم آفرینش است که خداوند آیات حسن و جمال را بر اوراق آفاق، کتابت فرموده است. قداست و حرمتی که مسلمانان برای خط و کتابت قایل شده اند در تاریخ بی نظیر است؛ تا آنجا که هنر خطاطی و خوشنویسی را در زمره عبادت و در شمار زیباترین هنرها دانسته اند که بویژه به دست هنرمندان ایرانی به اوج کمال رسیده است.
وقتی به کشوری بیگانه سفر می کنید که خطی همسان خط شما دارند، احساس نزدیکی و آشنایی بیشتری می کنید، حس می کنید نوعی همبستگی و پیوند میان شما و آنان وجود دارد. این امر البته به خط و کتابت منحصر نیست، دین مشترک، زبان مشترک، ادبیات و هنر مشترک، آداب و رسوم مشترک و بسیاری عناصر فرهنگی دیگر باعث ایجاد این پیوند و همبستگی می شود. در اینجاست که بحث پیوندهای فرهنگی مطرح می شود و ارزش و اهمیت آن پدیدار می گردد. خط و کتابت در ایجاد پیوندها و پیوستگی های فرهنگی میان اقوام و ملل مختلف از دیرباز نقشی اساسی داشته است. خط مشترک، ابزاری نیرومند برای وحدت است و در واقع گونه ای وجه اشتراک میان افراد و اقوام پدید می آورد و در سیر تاریخ بشر بارها شاهد بوده ایم که خط و کتابت پیوندی استوار و دیرپا، بین انسانها پدید آورده و میان اقوام و ملل مختلف باعث یگانگی شده است. در جهان اسلام، خطی که قرآن با آن نوشته می شد، یعنی خط کوفی و خطوط دیگری که از این خط مشتق شده اند، چنین یگانگی ای پدید آورده اند. در غرب نیز مسیحیت باعث رواج و گسترش خط و الفبای لاتینی شد و این خط وجه اشتراک بارزی در میان اقوام آن سامان پدید آورد.
در حقیقت، می توان چنین ادعا کرد که "دین" در تکامل و رواج بیشتر و اعتلای هنری خط، نقشی بسزا داشته است و در برخی از جوامع، بخصوص جامعه ایرانی و اسلامی، خط و آیات الهی به گونه حیرت انگیزی درهم آمیخته اند و عموماً قرآن کریم را فقط خوشنویسان و هنرمندان نگاشته اند و این باور در فرهنگ ایرانی و اسلامی پدید آمده است که کلام الهی را فقط می توان با خط خوش نوشت و همین هم، سبب قداست و احترام به خط در فرهنگ ایرانی و اسلامی شده است.
در بحث پیوندهای فرهنگی، تکیه بر وجوه اشتراک میان فرهنگهاست و جستجوی این وجوه و تقویت و استمرار آن. طبعاً هر فرهنگی هویت خاص و مستقل خود را داراست و البته میان فرهنگها نیز وجوه تمایزی وجود دارد. در عین حال فرهنگ پدیده ای است سرایت کننده که اشاعه می یابد و نفوذ می کند. زیرا فرهنگ پذیری در ذات انسان است و ارتباط فرهنگی از دیرباز در میان تمام اقوام و ملل وجود داشته است. این ارتباط میان اقوام و ملل مختلف ناگزیر وجوه مشترکی پدید آورده که امروزه چه بسیار با گذشت زمان کم رنگ شده و یا به ظاهر از میان رفته است و شاید تنها در خاطره قومی زنده باشد. اگر به راستی به دنبال تفاهم و همدلی هستیم و اگر به دنبال شناخت درستی از انسانهای دیگریم، باید در جستجوی این پیوندهای مشترک باشیم. هیچ دو فرهنگی نیست که خالی از چنین پیوندی باشد، هر وجه مشترکی دریچه ای است برای ورود به فرهنگ دیگر؛ دریچه ای که راه را برای نزدیکی و تفاهم و همدلی بیشتر باز می کند. نقطه تماسی است که اگر قطع نشود، همواره جریان تبادل نظر و گفت و گو را ادامه خواهد داد.
چنانکه اشاره شد، زبان و خط دو پدیده اساسی در زندگی بشر است که برای برقراری ارتباط و تبادل افکار در میان انسانها به کار می روند. به طور خلاصه می توان گفت که زبان و خط، مجموعه ای از علامتهای قراردادی به شمار می روند و تفاوت آنها در این است که علامتها در زبان، صوتی و گفتاری هستند؛ اما در خط به صورت تصویری و نوشتاری به کار می روند.
از آنجا که خط در گذشته تنها وسیله ثبت گفتار و فکر و انتقال آن به نسلهای بعدی بوده است، می توان به اهمیت این اختراع و نقش آن در پیشبرد جوامع بشری پی برد. از طرفی، خداوند بزرگ و خالق عالم طبع سرشت انسان را زیبا پسند آفریده است؛ از این رو هر پدیده و عملی که با زیبایی درآمیزد، مورد قبول طبع آدمیان قرار می گیرد. به همین جهت است که انسان تلاش می کند تا اصول زیبایی و هنر را در همه وسایل و پدیده هایی که در زندگی روزانه با آن سر و کار دارد، به کار بندد. این امر سبب شده که از همان ابتدا در زبان اصول زیبا سخن گفتن و در خط قواعد زیبا نوشتن مورد توجه بشر قرار گیرد. حاصل این امر، به وجود آمدن شعر و ادبیات و هنر خوشنویسی است.
خطاطی و خوشنویسی ، لطافت روح فرهنگ ایرانی و اسلامی را باز می نماید. امروزه هر مخاطب و تماشاگری از این همه ذوق و زیبایی و لطف و ظرافت که در نسخه های خطی می بیند، به وجد می آید و از اینکه به فرهنگی تعلق دارد که چنین دنیایی ملکوتی آفریده است، احساس سپاس و ستایش می کند؛ پس خوشنویسی را می توان در زمره یکی از چشم نوازترین تجلیات فرهنگ اسلامی و ایرانی دانست. اشاره به آیاتی چون "ن و القلم و مایسطرون" همواره الهام بخش هنرمندان خوشنویس بوده است و در جامعه ایرانی و اسلامی وجد و جذبه در برابر زیبایی قدسی آیات قرآنی، خوشنویسان را بر آن داشته تا در کتابت وحی، کمال هنرمندی خود را به کار گیرند و نهایت ذوق و زیبایی را جلوه گر سازند. خوشنویسی در جهان اسلام به یک معنی حاصل خوش نگاری قرآن است.
در چند قرن نخست ظهور اسلام، خط کوفی تحول و تکامل یافت و صورتهای گوناگون به خود گرفت و علاوه بر کتابها، بر کتیبه های مساجد و بناها و بر روی ظروف و کاشیهای الوان فیروزه ای در همه جا جلوه نمود؛ گاه با سادگی تمام به صورت حروفی بلند و باریک و گاه به صورت مجلل با پایانه های گل و گیاه بر سر در و دیواره های مساجد و مکانهای متبرک نشست. در ممتازترین نمونه این خط، خط کوفی قرمطی، در قرآنی که امروزه صحایف زیبا و گرانبهایش در سراسر جهان پراکنده است، جلوه گر شده است. تنوع خط این هنرمندان، بویژه به همت خوشنویسان ایرانی، شگفت انگیز است. این هنرمندان، نه تنها مدام بر تنوع خطوط می افزودند، بلکه در تشکیل زیبایی و چشم نوازی آنها نیز می کوشیدند که خطوط نسخ و ثلث بدین گونه پدید آمده است. در این میان، اوج خوشنویسی در جهان اسلام، به صورت خط زیبای نستعلیق در ایران پدید آمد؛ خطی در نهایت اعتدال و زیبایی که گویی اوزان آهنگین شعر فارسی را در نوشتار تجلی داده است. هر کس با هر ذوق و سلیقه و درهر مرتبه از هنرشناسی، با دیدن این قلم دل انگیز و خوش تناسب به وجد می آید و بی تردید تمام هنرشناسان نیز در سراسر جهان، در این لذت و بهره گیری هنری با ایرانیان شریک هستند.
خط که اصولاً ابزاری برای ضبط و ثبت اطلاعات و ذخیره سازی آن است، بدین گونه با ابداع نستعلیق به صورت هنری ناب درآمد و در زمره یکی از برجسته ترین هنرهای ظریفه در جهان شناخته شد و مهمتر این که از این خط چشم نواز، شیوه ای تازه به ثمر نشست که "شکسته" نام گرفت، که گویی روح شاعرانه و حساس هنرمند ایرانی را باز می نماید. خط شکسته به جز زیبایی، کار کتابت متنها را هم بسیار سهل و آسان کرد و در حقیقت خوشنویسی را به میان مردم کشاند.
به هر حال، تأمل در تاریخ خط و کتابت و نقش آن در سیر تحول و دگرگونی جامعه بشری، نکته مهمی را نیز دربردارد که بویژه در جهان امروز حایز اهمیت بسیار و شایسته است که مورد توجه قرار گیرد و درباره آن بحث و گفتگو شود.
هنر خوشنویسی بخصوص پس از پذیرش اسلام توسط ایرانیان، رو به تکامل نهاد. این هنر به دلیل داشتن ماهیت طمأنینه و ژرف نگری مخصوصی که به سمت و سوی معرفت دارد و در واقع به دلیل داشتن نگاه معنوی و عارفانه به زندگی، سازگاری خود را با دنیای ماشینی از دست داده است. در نهایت، مخاطبان دیگر کمتر به این هنر گرایش دارند. طبعاً وقتی گرایش مخاطبان نسبت به مشاهده آثار خوشنویسی کاهش یابد، انگیزه های هنرمند نیز برای خلق اثر از دست می رود. خوشنویسی تا پیش از مدرنیزه شدن دنیای امروز یگانه محمل کلام و رکن اصلی فرهنگ بود به عنوان هنری تأثیرگذار و تا پیش از ورود رسانه های جمعی، رسالت اطلاع رسانی را بر عهده داشت. بعد از آن با ورود چاپ سنگی در اواخر دوره قاجار اقبال خوشنویسی ارتقا یافت که نمونه های آن در روزنامه هایی چون "شرف" و "شرافت" وجود دارد. اما با تحولات فرهنگی، نیازهای اجتماع نیز تغییر کرد. در واقع، با تحولات فرهنگی و ورود صنعت چاپ، گرایش مخاطبان به سمت و سوی هنرهای دیگر رفت. بنابراین کارکردهای خوشنویسی بتدریج افت کرد. در عین اینکه قابلیتهای بصری و هنری آن، همچنان توسط استادان حفظ شد. با وقوع انقلاب اسلامی بار دیگر شاهد بازگشت خوشنویسی بودیم. در سالهای اول انقلاب رونق بازار خوشنویسی نیز به این مسأله دامن زد و زیباترین آثار خط نستعلیق در دهه شصت در این زمان خلق شد؛ آثاری که در حال حاضر شاهکارهای کلاسیک در این زمینه به شمار می روند. در روند خلاقیتهای نوآورانه، هنرمندان به چنان ابداعاتی در خط دست یافتند که می توان آن را مجموعه ای از سنت شکنی ها نام نهاد. شاید بتوان گفت مهمترین سنت شکنی در رابطه فرم و محتوا صورت گرفت. در دنیای سنتی، خط وظیفه داشت مفهوم را به آسان ترین، سهل ترین، سریعترین و خواناترین وجهی بیان نماید تا در نگاه اول فرم و محتوا و شکل و مفهوم، یکجا به بیننده و خواننده القا شود. اما اینک وظیفه مهم خط زیبایی و تبلیغ است. بنابراین، هنرمندان در حالی که بدیع بودن و شگفتی را همراه زیبایی از اهداف مهم بصری تعیین نمودند، با سه اقدام مهم عرصه نوآوری یعنی، "تغییر شکل" در حروف، "اغراق در حروف" و "ساده سازی" چنان تحولاتی در حروف ایجاد نمودند تا بتوانند زیبایی و قدرت ارایه و روح تبلیغ گرای آن را بالا ببرند. از این روی، خط در نگاه اول نه می توانست و نه می خواست که در روند این تغییرها مفاهیم را همراه با شکل، یکجا القا نماید.
اگرچه در دهه شصت بهار خوشنویسی به بار نشست و ثمرات آن در آثاری چون دیوان حافظ اثر استاد خروش و ترکیب بند محتشم کاشانی به خط غلامحسین امیرخانی متجلی شد و آثاری نیز در این خصوص به چاپهای متعدد رسیدند، اما از دهه هفتاد به بعد نظام هندسی نستعلیق به رایانه سپرده شد و وجود هنرهای رقیب نیز با تلفیق استقبال موج جوان باعث شد تا رایانه ها نیاز بازارهای خوشنویسی را با زدن چند کلیک مرتفع سازند. امروز بیم آن می رود با تسخیر فرآورده های نو عصر دیجیتال خوشنویسی نیز در پیچ و خم آنچه خصایص طبیعی این عصر به شمار می رود، به ورطه فراموشی سپرده شود و از آن جز نامی به یادگار نماند.
به نظر می رسد برنامه ریزی مدون برای ایجاد دوره های آکادمیک آموزش در این خصوص، می تواند تا حدودی بخشی از نگرانیها را مرتفع سازد. وجود استادان چیره دست و مراکز آموزش رسمی و معتبر با سابقه ای درخشان، پشتوانه ای محکم است که می تواند روند این مهم را تسهیل کند.
قدس شماره 5328
منبع:http://noorportal.net