پرستوها
سید حبیب نظاری
گفته بودم باز میآیید، آمدید آخر پرستوها!
آمدید از دور دست اما خسته و پرپر، پرستوها!
کوچه در کوچه تمام شهر، کوچتان را حجله میبندند
میرسد از دور دست اما دستهای دیگر پرستوها!
تا تمام لحظهها در من، شور پروازی برانگیزند
در فراسو خیره میمانم با نگاهی تر پرستوها!
بازهم رودی پر از پرواز، میشود بر شانهام جاری
بازهم گم میکند چشمم، آسمان را در پرستوها
تشنهام، دلواپسم، تنها، خسته از تکرار ماندنها
از شما امروز میخواهم فرصتی دیگر، پرستوها!
نامتان را شیونی کردن، گرچه میدانم که میریزد
زیر آوار غزلهایم شانه دفتر پرستوها!
برگرفته از کتاب « تسبیح و ترکش» مجموعه شعر دفاع مقدس، کاری از دفتر مطالعات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری استان قم