قبله آیینهها
سید محمد بابامیری
آشنا با وسعت هفت آسمان بال و پرت
وادی بالا نشینان، کوچه کوچه معبرت
تا که دیدی کربلای دیگری آغاز شد
با دل و جان دست شستی عاشقانه از سرت
در نگاه آسمان عکس عروجت قاب شد
قبله آیینهها شد تا ابد خاکسترت
از مناجات تو در شبهای حمله، بارها
داستانهایی شنیدم از لب همسنگرت
غالبا با خنده در ذهنم تداعی میشوی
هست این تأثیری از لبخند بار آخرت
مهر و تسبیح و پلاکت قسمت اروند شد
از تو مانده یادگاری پیش من انگشترت
بازهم سنگ مزارت بوسه گاهم شد پدر!
یاد شبهایی که میبوسیدمت دربسترت
برگرفته از کتاب « تسبیح و ترکش» مجموعه شعر دفاع مقدس، کاری از دفتر مطالعات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری استان قم