مسافر من
سیدمحمدجواد شرافت
مگر عزیز دل من! تنت کجا بودهست
که پاره پیرهنت خشک و خاک آلودهست
فقط برای من از تو پلاکی آوردند
و استخوان به جا ماندهای که فرسودهست
***
تو سبز رفتی و سرخ آمدی مسافر من!
درست طبق همانچه که عشق فرمودهست
خوش آمدی! دل من سخت بیقرارت بود
چه سالها که نگاهم به راه تو بودهست
چه روزها و چه شبهای تلخ و تاریکی
که چشم خیره به در ماندهام نیاسودهست
***
... و در کسالت این روزگار سیمانی
حضور تو چه صفایی به شهر افزودهست!
برگرفته از کتاب « تسبیح و ترکش» مجموعه شعر دفاع مقدس، کاری از دفتر مطالعات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری استان قم