درون آینه

درون آینه
نویسنده: سید حسین فدایی حسین
شنبه ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۱
کد خبر :  ۲۹۹۸۸

موتور که راه می‌افتد، مرد با نگرانی سرش را می‌برد کنار گوش جوان موتور سوار:

- یه کم تندتر جناب، خیلی دیرم شده‌ها!

جوان، دستۀ کلاج را توی پنجه‌اش می‌فشارد، دنده‌ای چاق می‌کند و زیر لب می‌گوید:« ای به چشم!»

درون آینه، مرد، تلفن همراهش را به دست می‌گیرد، شماره‌ای را از حافظه بیرون می‌کشد، کلیدی را می‌فشارد و گوشی را می‌گذارد کنار گوشش. جوان، نظری به روبه‌رو می‌اندازد و بعد بلافاصله آینه را نگاه می‌کند. چهرۀ مرد که از ابتدا به نظرش آشنا آمده، حال انگار وضوح بهتری می‌یابد. با خود فکر می‌کند:« شاید یکی از مسافرهام باشه. یکی که توی چند سال گذشته ترک موتورم نشسته. مثل خیلی‌های دیگه .»

 

داستان ادامه دارد ... .

 

بر گرفته از کتاب « پلاک بی‌سر » مجموعه داستان دفاع مقدس، کاری از دفتر مطالعات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری استان قم

ارسال نظر