رسالت و امامت در پی تأمین دستکم دو نیاز «معرفتی» و «عملی و مهارتی» است.
نیاز مخاطب، اصلیترین ضرورت برای وجود رسانه است؛ زیرا مخاطب در ابعاد مادی و معنوی، خواسته یا ناخواسته، در پیرفع نیازهای خود است. در این میان «نقصان معرفتی» از یک سو و تمایلهای غریزی متعدد ازسوی دیگر موجب میشود او در برابر انتخابهای متفاوت برای رفع نیازهای متنوع دچار تردید گردد.
اینجاست که وجود نظام جامع اطلاعرسانی که توان ارائه پاسخهای صحیح و- به طور همزمان- انتقال مهارتهای لازم برای گزینشهای درست را داشته باشد، ضرورت مییابد و نظام اطلاعرسانی الهی شکل میگیرد.
طبق این دیدگاه، رسالت و امامت در پی تأمین دستکم دو نیاز «معرفتی» و «عملی و مهارتی» است. کتاب خدا با جهتگیری «تعلیم» و «تزکیه» به یاری استعدادهای درونی بشر- همچون عقل- برمیخیزد. آیات زیادی از قرآنکریم گویای این کارکرد است؛ مانند:
«هو الّذی بعث فیالأمّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمهًْ و إن کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبینٍ»؛(1)
«او کسی است که میان درس ناخواندهها، فرستادهای از خودشان برانگیخت. آیاتش را بر آنان میخواند [و پیروی میکند] و رشدشان میدهد و کتاب و فرزانگی به آنان میآموزد».
«قد جاءکم من الله نورٌ و کتابٌ مبینٌ یهدی به الله من اتّبع رضوانه سبل السّلام و یخرجهم من الظّلمات إلی النّور بإذنه و یهدیهم إلی صراطٍ مستقیمٍ»؛(2)
«به یقین برای شما ازسوی خدا نور و کتابی روشنکننده آمده است. خدا کسی را که از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن [کتاب] به راههای سلامت راهنمایی میکند و به رخصت خویش آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میبرد و به سوی راهی راست راهنماییشان میکند».
«یا أیّها النّبیّ إنّا أرسلناک شاهدًا و مبشّرًا و نذیرًا و داعیًا إلی الله بإذنه و سراجًا منیرًا»؛(3)
«ای پیامبر! ما تو را گواه و مژدهآور و هشدارگر و فراخوان به سوی خدا، با اذن او، و چراغی روشنیبخش فرستادیم».
«إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکرالله وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانًا و علی ربِهم یتوکّلون»؛(4)
«مؤمنان کسانیاند که وقتی خدا یاد میشود، دلهایشان میهراسد و چون آیات او برایشان تلاوت میگردد، ایمانشان افزون میگردد».
وجود چنین کارکردهایی، اطلاعرسانی هدایتگر و تزکیهمحور را دارای ارزش زیادی کرده است؛ به گونهای که از نظرگاه دینی، گروههایی که به این امر اشتغال دارند، به تناسب فضیلت و درجه، جانشینان انبیاء و ائمه شمرده میشوند. از اینرو، وقتی رسولخدا سه بار فرمود: «اللّهم ارحم خلفائی؛ خدایا! جانشینان مرا رحمت کن» و از وی پرسیدند: جانشینان شما چه کسانیاند؟ فرمود: «الّذین یأتون من بعدی و یرون أحادیثی و سنّتی؛(5) کسانی که بعد از من میآیند و سخنان و سنّت مرا نقل میکنند». علاوه بر این، در این روایت به عنصر اطلاعرسانی و خبررسانی در روایت تأکید شده است. آن حضرت در کلامی دیگر، فرموده است:
«ادع النّاس إلی الإسلام و اعلم انّ لک بکل من اجابک عتق رقبة من ولد یعقوب؛(6) مردم را به اسلام فراخوان و بدان که در برابر هرکس که دعوت تو را بپذیرد، (پاداش) آزادی بندهای از فرزندان یعقوب برای تو هست».
همین کارکرد موجب شده است خداوند این مسئولیت را بر دوش آگاهان بگذارد؛ لذا امام علی(ع) فرمود:
«انّ الله لم یأخذ علی الجهّال عهداً بطلب العلم حتی أخذ علی العلماء عهداً یبذل العلم للجهّال؛(7) خدا از جاهلان عهدی برای دانشجویی نگرفت، تا اینکه از علما پیمان گرفت بر بذل علم به نادانان».
آیات قرآن هم با عبارتی مطلق چون «من احیاها کانما أحیا النّاس جمیعاً»(8) مؤید همین دیدگاه است.
بنابراین انبیاء و اوصیای آنان در مقام «اطلاعرسانی معصومانه» اخبار لازم برای رفع نیازهای بشری را در قالب کتاب، سنّت و روایت ارائه کردهاند و عالمان و آگاهان در هر دورهای متناسب با آگاهی خود، وظیفه اطلاعرسانی آن آموزهها را با محوریت هدایت و تزکیه برعهده دارند. این هم مسیری در وظیفه، هممقصدی را هم در پی دارد. لذا امام حسنعسکری(ع) فرمود: «کسی که جاهلی را راهنمایی کند و شریعت اسلام را به او بیاموزد، در رفیق اعلی(نزد خدا) با ما خواهد بود».(9)
حاصل اینکه بشر در هر عصر و زمانی در ابعاد معرفتی و عملی نیازمند است؛ هرچند شکل نیازها به تناسب زمانها میتواند متغیر باشد. از اینرو، نظام اطلاعرسانی متعهد، باید با محوریت تعلیم و تزکیه، تداومبخش نظام پیامرسانی الهی باشد و بتواند به عنوان خلفای رسولان و امامان به وظیفهاش عمل کند. به عبارت دیگر، در هر تلاش رسانهای، رسالت تعلیم و تزکیه را حاکم گرداند و بر مدار آن اطلاعرسانی کند. حاصل چنین رویکردی، تعهد خبری و رسالتمداری رسانهای است؛ درست برخلاف جریان حاکم بر «نظریههای مبانی خبر و رسانه» که مسیر خبر را فرآیندی کاملاً جدا از هرنوع تعهد میدانند و میکوشند حوزه خبررسانی را به عنوان یک تخصص و فن از حوزه دین، به عنوان یک تعهد و ارزش دور نگاه دارند؛ هرچند خود در عمل هرگز بین تخصص خبررسانی و تعهد سرمایهداری نتواستهاند جدایی اندازند و فقط اخباری را درمسیر اطلاعرسانی قرار دادهاند که تباینی با سرمایهسالاری آنان نداشته باشد و اگر هم مجبور به خبررسانی اخبار مباین شدهاند، با شگردهای فنی آن اخبار را از اثرگذاری- هدایتمحور یا ظلمستیز- تهی کردهاند.
اصل رسالتمداری و خنثی نبودن در برابر ارزشها و ضد ارزشها، در قانون اساسی بارها تأکید شده است. در اصل سوم، ضمن مسلم دانستن آن، برای رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی و پایههای آن (توحید، نقش بنیادین وحی در بیان قوانین، معاد، عدل، امامت در رهبری مستمر، کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او دربرابر خدا) دولت را موظف میکند از هر امکانات خود بهره گیرد و دومین ابزار را چنین معرفی کند: بالابردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر.
در اصل بیستوچهارم هم از نگاه سلبی، اخلال در مبانی اسلام را از خط قرمزهای مطبوعات میشمارد. و این بدان معناست که رسانهها از دو نگاه ایجابی و سلبی، در برابر اسلام و ارزشها رسالت دارند.
طبق اصل125 درمورد رسانه فراگیر صداوسیما هم آزادی بیان به «رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور» قید خورده است.
نکته مهم این است که رسالتمداری رسانهها باید در همه کارکردهای فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی جریان داشته باشد. از اینرو، امامخمینی(ره) معتقد بود:
«اهمیت انتشارات مثل اهمیت خونهایی است که در جبههها ریخته میشود. مدادالعلماء افضل من دماءالشهداء، برای اینکه دماء شهدا گرچه بسیار ارزشمند است و سازنده، لکن قلمها بیشتر میتواند سازنده باشد و شهدا را قلمها میسازند و شهیدپرور هستند».(10)
بایستههای رسانه از نگاه دینی
بعد از پذیرش اصل «تعهد و رسالتمندی رسانه» میتوان از بایستههای دینی برای رسانه سخن گفت تا در سایه رعایت و التزام به آن، رسانه از مدار تعهد دینی خارج نشود و در ورطه «بیهویتی و سرگردانی» یا «هویتسوزی» غوطهور نگردد.
بشر موجودی نیازمند در ابعاد مادی و معنوی است. رسانه دینی باید به نیازمندی او توجه کند و خطوط مهم و محدودههای مورد انتظار را بیان کند و در نظام خبری و رسانهای بدان پایبند بماند. از اینرو، در قرآنکریم علاوه بر پاسخ به نیازهای معنوی، دهها آیه نیز به پرسشهای علمی مردم پاسخ میدهد؛ پرسشهایی درباره ی فواید هلال ماه(11)، مسائل زنان(12)، وارثان میت(13)، اموری که حلال شده(14)، موارد انفاق(15)، شراب(16)، یتیمان(17)، انفال(18)، کوهها(19)، و... .
قرآنکریم در تبیین خطوط و مرزهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و پاسخ به نیازهای متنوع مخاطب، قابل مطالعه و توجه است.
امامخمینی(ره) درباره پاسخدهی رسانه به نیاز مخاطبان و خدمتگزاری به آنان میگوید:
«مطبوعات و کلیه (نشریاتی) که در یک کشوری هست، به خدمت ملت باید باشد. برای یک ملتی باید آموزنده باشد. مسیر ملت را باید روشن کند، نه اینکه برخلاف مسیر ملت عمل بکند».(20)
«خدمتی که مجلهها و روزنامه و سایر رسانهای این مملکت میتوانند به کشور خودشان و به اسلام بکنند، این است که وضع این مجلهها را تغییر بدهند. این مجلهها در زمان رژیم سابق یک وضعی داشت از حیث مطالب، از حیث عکسها»(21).
«اگر مطبوعات متحول بشود... به یک مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوانها و بچههای تازهرس ما وارد میشوند در میدان فعالیت اجتماعی، بروند دنبال روزنامه؛ روزنامه، مربی باشد. گوش کنند به رادیو؛ رادیو، مربی باشد، نگاه کنند به تلویزیون؛ تلویزیون، مربی باشد. نگاه کنند به مجلات؛ مجلات، مجلاتی باشد که تربیت بکنند. این جوان وقتی که به هرجا توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت، اینطور بار میآید».(22)
امام(ره) پاسخ به نیاز مخاطب را به عنوان «وظیفه تأمین غذای سالم» یاد میکند:
«رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح... تمام مطبوعات اینطور است، منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است... باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند. یک «دانشگاه عمومی» است. دانشگاهها دانشگاههای موضعی است. این یک دانشگاه عمومی است؛ یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است... . به جای آن چیزهایی که به درد ملت نمیخورد، یا مضرّ به حال ملت است، یک چیزهای مفید را به مردم بدهند و یک غذای مفیدی به مردم بدهند، مردم را تغذیه کنند به غذاهای صحیح سالم...»(23).
رسانه متعهد باید بتواند بر بصیرت مخاطب خود بیفزاید و توان فرقگذاری بین منافع و امور مضر به دنیا و آخرت را در اختیارش بگذارد. برای این منظور، باید رسانه و دستگاه اطلاعرسانی تلاش برای دشمنشناسی را در اولویت کار خود قرار دهد، تا مخاطب، آسیبها و گروههای مخالف و دشمن را بشناسد. در پی شناخت، قدرت و توان تسلط علمی بر گروهها و جریانهای آسیبرسان (در عرصه سیاسی، مانند جریان نفاق و همینطور در عرصههای اقتصادی و...) پدید میآید و رسانه با افشاگری آنها میتواند به ایجاد بصیرت و شناخت حق و باطل در مخاطب موفق شود. برای مثال، درمورد تلاش قرآن به دشمنشناسی سیاسی و... میتوان از این آیه کریمه یاد کرد:
«یا أیّهاالّذین آمنوا لا تتّخذوا بطانة من دونکم لا یألونکم خبالاً ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من أفواههم و ما تخفی صدورهم أکبر...»؛(24)
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از غیر خودتان [دوست] همراز نگیرید. آنها از هرگونه تباهی درباره شما کوتاهی نمیکنند. زحمت شما را آرزو دارند. به یقین دشمنی از گفتارشان پیداست و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. به یقین نشانهها را برای شما بیان کردیم، اگر خردورزی کنید. هان! شما کسانی هستید که آنان را دوست میدارید و آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها ایمان دارید و هنگامیکه شما را ملاقات میکنند، میگویند ایمان آوردهایم و هنگامیکه خلوت کنند، از شدّت خشم بر شما، سرانگشتان را میگزند. بگو: به سبب شدّت خشمتان بمیرید! به راستی که خدا به درون سینهها داناست...».
رسانه میتواند به شناساندن گروههای مخالف، آسیبهای پیشروی مخاطبان، موانع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... همت گمارد؛ زیرا وجود آسیبها، امری حتمی و انکارناپذیر است و حتی در عرصه فرهنگی و اعتقادی برای خود «خبررسانان» خطرهای بزرگی وجود دارد:
«و گذلک جعلنا لکّ نبیّ عدوّا من المجرمین»(25)؛
«همچنین برای هر پیامبری، دشمنی از مجرمان قرار دادیم».
رهاورد شناخت مذکور، آگاهی کامل بر جریانها و آسیبها و درنتیجه، توان افشاگری آنها است. قرآنکریم در عرصههای متعدد چنین رسالتی را به خوبی به انجام میرساند، از عرصه اقتصادی و آسیبهایی چون ربا، طمع، احتکار و کمفروشی تا عرصههای سیاسی؛ مانند معرفی مخالفان عقیدتی؛
«لتجدنّ أشدّ النّاس عداوهًًْ للّذین آمنوا الیهود والّذین أشرکوا و لتجدنّ أقربهم مودّهًًْ للّذین آمنوا الّذین قالوا إنّا نصاری»؛(26)
«به یقین یهود و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان خواهی یافت. و بیتردید نزدیکتر از همه به مهر و محبت مؤمنان، کسانی را خواهی یافت که گفتند: ما مسیحی هستیم».
درمورد دیگر، قرآنکریم درباره منافقان همین روش را پی میگیرد:
«یحذر المنافقون أن تنزّل علیهم سورة بما فی قلوبهم قل استهزؤا إنّ الله مخرجٌ ما تحذرون»؛(27)
«و منافقان بیم دارند که سورهای بر ضد آنان فرود آید که آنان را به آنچه در دلهایشان است، خبر دهد. بگو ریشخند کنید که خدا برونآورنده (و فاشکننده) چیزی است که بیم دارید».
این آیه به خوبی تسلط بر اوضاع سیاسی را که حاصل از شناخت عوامل آسیبزاست، نشان میدهد و البته روش قرآن در همه حوزهها چنین است. بدینروی، خداوند میفرماید:
«و کذلک نفصّل الآیات و لتستبین سبیل المجرمین»؛(28)
«و اینگونه آیات را مفصل بیان میکنیم تا راه گناهکاران آشکار شود».
حاصل طی این مسیر (از تلاش برای دشمنشناسی تا افشاگری) چیزی جز بصیرت افزایی مخاطب و دادن قدرت فرقگذاری نیست و قرآن به عنوان «بلاغ مبین» و «رسانهای بیانگر» این توان خود و دیگر کتب آسمانی را بارها یادآوری میکند؛ مانند:
«و أنزل الفرقان»؛(29)
«و خداوند، فرقان را فرستاد». فرقان، یعنی جداکننده حق از باطل.
«تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرًا»؛(30)
«بزرگوار است خدایی که فرقان را بر بندهاش فرستاد تا هشداردهنده عالمیان باشد».
«و إذ آتینا موسی الکتاب والفرقان»؛(31)
«و یادآور هنگامی را که به موسی کتاب و فرقان دادیم».
خداوند همچنین از قرآن به عنوان «بصائر» یاد میکند و میفرماید:
«هذا بصائر من ربّکم و هدًی و رحمةلقومٍ یؤمنون»(32)؛ «این (قرآن)، دلیلهایی بینشآور ازطرف پروردگارتان و رهنمود و رحمتی برای گروهی است که ایمان میآورند».
عنصر بصیرتافزایی و توان فرقگذاری بین حق و باطل، صلاح و فساد، خیر و شر، در کلام امامخمینی(ره) هم بارها به چشم میخورد؛ ازجمله:
«مطبوعات و کلیه [نشریاتی] که در یک کشوری هست، به خدمت ملت باید باشد، برای یک ملتی باید آموزنده باشد، مسیر ملت را باید «روشن» کند».(33)
«مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت میکنند و آرمان ملت را منعکس میکنند».(34)
«تمام رسانهها مربی یک کشور هستند. باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را».(35)
«سینمایی که باید معلم این جوانها باشد، مربی این جوانها باشد، اصلاح کند اینها را، جوری درستش کردند که به فساد میکشاند اینها را».(36)
ایفای نقش تحلیل خبری
قرآنکریم بر ارجاع اخبار به مرجع صلاحیتدار تصریح دارد؛ زیرا بدون وجود مدیریت کلان که خط مشیها را ارائه کند، جریان اخبار با آسیبهای متعددی روبرو میشود. و درنهایت به ضرر مخاطبان و به سود سودجویان جاری خواهد گشت:
«و إذا جاءهم أمرٌ من الأمن أو الخوف إذاعوا به ولو ردّوه إلی الرّسول و إلی أولی الأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم ولو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتّبعتم الشّیطان إلاّ قلیلاً»؛(37)
«و هنگامیکه خبری حاکی از ایمنی یا ترس به آنان برسد، منتشرش سازند و اگر آن را به فرستاده و به اولیای امر خود ارجاع میدادند، حتماً کسانی از آنان که میتوانند آن را استنباط کنند، [صدق و کذب] آن را میفهمند. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، مسلماً جز اندکی از شیطان پیروی میکردید».
طبق آیه اولاً، باید مسلمانان دارای حکومت و رهبری باشند.
ثانیاً، کنترل و هدایت اخبار امنیتی و اسرار اجتماعی و ایجاد تشکیلات خبری برای جمعآوری و ارزیابی اخبار مهم و عرضه آن به مردم، از شئون رهبری باشد.
ثالثاً، مرکزیت صحیح، مانع انحراف و پیروی از شیطان است.
رابعاً، بدون رهبری و مرجعیت وی، اکثر مخاطبان دچار فریب خواهند شد.
خامساً، همواره سودجویان از ظرفیتهای بالای جریان اخبار به نفع خود استفاده میکنند.(38)
لازم است جریان اخبار و اطلاعات در کشور، براساس مصالح و منافع کشور باشد و تنها مرجعی که بدون هرگونه وابستگی و احساس سود و زیان شایستگی این کار را دارد، رهبری نظام اسلامی است. از اینرو، در قانون اساسی(اصل175)، نصب و عزل رئیس سازمان صداوسیما با مقام رهبری است.
امام باقر(ع) درمورد آیه یاد شده فرمود: «مراد از «الّذین یستنبطونه» ائمه معصوم هستند».(39)
مرجعیت صلاحیتدار «تحلیل نهایی اخبار» توانست در سالهای گذشته با انحراف گسترده ی مطبوعات و جریان رسانهای، مقابله و آن را متوقف کند. رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای دربرابر موضوع تهاجم فرهنگی که رسانهها از عوامل بسیاراساسی آن بودند، با گامهای متعدد توانست به وظیفه خود عمل کند و با تبیین و روشنگری، درخواست صریح از مسئولان برای مقابله، انتقاد از مسئولان به سبب عمل نکردن به وظایف، سخن گفتن با مردم و بالأخره صدور «حکم حکومتی» با ارسال نامه به رئیس مجلس ششم، به نقش محوری خود جامه عمل بپوشد.(40)
نکته اساسی این است که دولتها و نخبگان سیاسی، باید همراهی و همگامی با مرجعیت صلاحیتدار داشته باشند تا جریان رسانهای در مسیر سالم خود باقی بماند و از نکات عجیب اینکه وجود دهها مورد از سودجوییهای رسانهای و شارلاتانیسم مطبوعاتی هنوز نتوانسته ساختارهای حاکمیتی عرصه مطبوعات و رسانهها را به گونهای تنظیم کند که کارکرد مرجعیتی یاد شده به نحوه کامل و بدون آسیب اعمال گردد. گوشهای از ناکارآمدی و گاه تعارض تشکیلات موجود با تشخیصهای مرجعیت صلاحیتدار نظام اسلامی را در این کلام رهبری میتوان دید:
«اگر کسانی قرار شد بنشینند توطئه کنند و این توطئه را به شکلی در یک نوشته منعکس کنند، این آزادی توطئه است. این آزادی مردود است و بنده منتظر میمانم ببینم دستگاههای مسئول چه میکنند، و إلاّ جلوگیری از این حرکات موذیانه کار دشواری نیست. بنده منتظر اجازه سازمانهای بینالمللی برای نحوه اداره این کشور نمیمانم. منتظرم دستگاههای مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضایی، دستگاه امنیتی، کار خودشان را بکنند».(41)
اوج این نارسایی و تضاد را در دیدگاه رهبر انقلاب درباره وزارت ارشاد میتوان دید:
«من بارها گفتهام وزارت ارشاد در این دوسال که ایشان(42) در رأس کار هستند، هیچ کار اسلامی به عنوان اسلامی نکرده، این اولین اعتراض من است... . وزارت ارشاد برای این است که اسلام را ترویج کند».(43)
مرجع صلاحیتدار برای هدایت رسانهها در جامعه اسلامی که همان حاکم اسلامی است، به گونه کارآمد اعمال نظارت میکند و همه تلاشهای رسانهای باید همسو با خط مشی وی باشد؛ خطی که ازسوی وی طراحی و در قالب قانون یا توصیهها ابراز میگردد.
پینوشت ها :
منبع:
محمد عابدی، نشریه فرهنگ کوثر شماره 80