«نیکلاس لومان» یکی از جامعه شناسان برجسته آلمانی است که با رویکردی سیستمی به بررسی ماهیت عملکرد هنر مبادرت ورزید. او در راستای تدوین یک نظریه اجتماعی نوین با رها کردن سنت جامعه شناسی غربی و با اهمیت دادن به تغییر ساختار جوامع مدرن بر مبنای تفکیک کارکردی، جامعه را متشکل از خرده سیستمهایی دانست از قبیل: حقوق، اقتصاد، سیاست، آموزش، علم، دین، هنر و غیره که ارتباطات اجزاء آنها را تشکیل میدهد. او ادراک حسی را به قلمرو سیستمهای روانی و هنر را به مثابه ارتباط به قلمرو اجتماع واگذار کرد. پس هنر، ارتباطی دانسته شد که ادراک میشود، ارتباطی که ادراک را میفریبد و آگاهی از آن را جهت میدهد. در این مقاله ضمن مطالعه و ارزیابی نظریه لومان با استناد به کتاب های اصلی وی تلاش میشود تبیین شود که هنر چگونه ارتباطی است و چگونه ادراک و ارتباط را در خود جمع میکند؟
برای بیشترخواندن همین مقاله اینجا کلیک فرمایید.