چه مادرانه به این نوعروس مینگری
چگونه دل بکنم از تو خانهی پدری
به قهر میروم و آشتی نخواهم کرد
مگر که باز برایم عروسکی بخری
هنوز کودک خوش باورم درون من است
بگو برایم از افسانههای دیو و پری
صدای قلب مرا گوش کن دلم انگار
شدهست پهنهی جولان اسبهای جری
به دستپاچگیام زیرکانه میخندند
زنان باخبر از شیوههای عشوهگری
قبول! حادثهای عاشقانه آورده است
برای قصهی من قهرمان تازهتری
ولی کسی که پر از آفتابگردان است
ندارد از غم محبوبههای شب خبری
بگو به مرد من این شاهزاده شیرین نیست
زنی است تلختر از طعم قهوهی قجری
برگرفته از کتاب " شکوفههای خیال " مجموعه غزل شاعران جوان استان قم / دفتر دوم
کاری از واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم