که دیده در دل محراب پیکری خونین؟
میان شور و شرر سجده با سری خونین
برای وسعت هفت آسمان تداعی شد
دوباره قصهی پرواز با پری خونین
و رفت باغ به تاراج نهروانیها
نشست زخم تبر بر صنوبری خونین
زبان روزه، نماز پر از جراحت را
سلام داد از اعماق حنجری خونین...
بدون شک متولد شدهست این فتنه
از آتشی که زد ابلیس بر دری خونین
برگرفته از کتاب " شکوفههای خیال " مجموعه غزل شاعران جوان استان قم / دفتر دوم
کاری از واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم