رو به زیبایی او چشم تماشاست بلند
سمت بخشندگی اش دست تمناست بلند
قطره در قطره – که تا ساحل لطفش برسد-
موج دستی ست که از شانهی دریاست بلند
شعر وقتی که به معراج نگاهش دل بست
بیت بیتش همه در عالم بالاست بلند
واژه در واژهی آن هیچ کم از قرآن نیست
خطبههایی که در اندیشه و معناست بلند
و در آیینهی هر آیه خداوند نوشت:
شان آن نام که در سورهی اعلاست بلند
« لافتی ....» را که نوشتند به پیشانی عشق
«لا» و « الا» ست که در زلف چلیپاست بلند
ذوالفقارست به رقص آمده در معرکه یا
گردبادیست که از دامن صحراست بلند؟
مگذارید که این قصه به پایان برسد
ماجرائی ست که همچون شب یلداست بلند
چند قرنی ست که تاریخ، سوالش این است:
نالهی کیست که درنیمهی شبهاست بلند؟
***
پهلوان باخت ولی زیر لبش با خود گفت:
« بخت ما از کرم حضرت مولاست بلند»
برگرفته از کتاب " شکوفههای خیال " مجموعه غزل شاعران جوان استان قم / دفتر دوم
کاری از واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم