اگر به ساحت باران نماز آوردم
کویر خشکم و دست نیاز آوردم
نه لطف و بوی شمیمم، نه های و هوی نسیم
که داغ دارم و دل در گداز آوردم
تو خواندی ام که بیایم! تو ای سمیع و بصیر
که سوز قصهی دل را به ساز آوردم
تو خوب ناز خریدی اگر به درگه تو
دل شکستهی خود را به ناز آوردم
حدیث درد در این است: من نفهمیدم
تو را، اگر چه به سویت نماز آوردم
غبار شرم به پیشانیام نشسته که من
از آنچه بردهام از تو چه باز آوردم؟
اگر به ساحت باران...
برگرفته از کتاب مجموعه شعر « مواهب» منتخب اشعار نخستین کنگره شعر نیایش – ناشر: حوزه هنری استان قم