تویی پیداتر از پیدا نمییابیم پیدا را
که ما مانند ماهیها، نمیبینیم دریا را؟
نشانت میدهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان
گمانم یک نفر آیینه کاری کرده دنیا را
تجلی میکند حتی همین بید حیاط ما
اگر من هم بلد باشم تکلمهای موسی را
نسیمی میوزد وقت اذان از دورهای دور
به آرامی نوازش میکند پلک سحرها را
تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی
ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را
برگرفته از کتاب مجموعه شعر « مواهب» منتخب اشعار نخستین کنگره شعر نیایش – ناشر: حوزه هنری استان قم