«آیین» و «دین»
یکی از دوستان، در ترجمهی یک متن انگلیسی، عبارت zurvanism را به «آیین زروانی» برگردان کرده بود. من، معترضانه از او درخواست کردم تا نمونهای از «آیین»های ویژهی زروانی را برایم شرح دهد. ناگفته پیداست که درمانده شد؛ زیرا، «زروانباوری» معمای پیچیدهای در دل باورهای کهن ایرانی است و هیچکس نمیتواند در پاسخ به این پرسش، حتا یک نمونه از «آیین»های ویژهی زروانی را برشمرَد. یعنی از اساس ما هیچ «آیین» مختص و ویژهی «زروانباوری» را نمیشناسیم! ... این دوست، البته خود را از تاب نینداخت و در پاسخ من، انگشتی در لغتنامهی معین گرداند و فاتحانه، نشانم داد که در آن واژهی «آیین»، به «دین و کیش» هم معنا شده است. من در برابر این سادهانگاریِ بهتآور، از او خواستم تا پس از این واژهی custom را به «دین» و religion را به «آیین» برگردان کند و برجای «آیینهای نوروزی» از عبارت «دینهای نوروزی» استفاده نماید!!!
باری، متأسفانه، دو واژهی «دین» و «آیین» غالباً بسیار بیملاحظه، به عنوان مترادف و به جای یکدیگر بهکار برده میشوند. مثلآ به جای «دین اسلام» مینویسند «آیین اسلام» و هیچ توجه ندارند که این دو عبارت ناظر بر دو مفهوم جداگانه ـ اگرچه مرتبط به هم ـ هستند. من حتا به چشم دیدهام که برخی پژوهندگانِ مشهور نیز چه در تألیف و چه در ترجمه، اعتنایی با این نکتهی روشن نمیکنند و چنان به نظر میرسد که گاه، محض ایجاد تنوع ادبی، از «آیین» استفادهای نابهجا میکنند. و نیز بسیار دیدهام که در توصیف ادیان غیرابراهیمی، مثل بودیسم و هندویسم و ادیان ایرانی، «آیین» را ترجیح میدهند. انگار که هر چه به جز یهودیت و مسیحیت و اسلام هست، شایستگی به کاربستنِ واژهی «دین» را ندارد!
«آیین» واژهای است با معانی بسیار زیاد و متنوع. اگر به لغتنامهی دهخدا مراجعه کنید از کثرت معانیِ «آیین» شگفتزده میشوید. دهخدا، «آیین» را ابتدا به «سیرت، رسم، عرف، طبع، عادت، داب، شیمه، روش، دَیدَن، خلق، خصلت، خو، خوی و منش» معنا کرده است و سپس با ذکر شواهد زیادی از ادبیات کهن فارسی، معانی زیر را هم برای واژهی مذکور برشمرده است:
«شرع، شریعت، دین، کیش، سنت، راه، طریقت / معمول، متداول، مرسوم / جشن سور / شیوه، آهنگ / گونه، صفت، کردار، مانند، سان، آسا، چون، وار، مثل / اندازه، حدّ، عدد، شمار، چند / اسباب، وسایل، آلات، ادوات، ساز، سامان، آمادگی / سزاوار، روا، جایز، مباح / قاعده، قانون، نظم، ترتیب، ضبط، زیج، شرع، یاسا / تشریف، سامان، اسباب / طبیعت، نهاد، وضع، جبلت، فطرت، حالت، چگونگی / آذین، شهرآرای / زینت، آرایش، زیب، زیور / فرّ / ادب، آداب، مراسم / اراده، خواست، خواهش / زیبا، جمیل / صورت، طریق ... و الخ.»
همین کثرت معانی، برای پرهیزِ ما از کاربست نسنجیدهی آن کفایت میکند. «آیین» در اکثر موارد، با نمود و بروز و به منصهی ظهور رسیدن و اجرای یک چیز در پیوند است و نه تمامیت آن چیز. مثلآ اگر این چیز پادشاهی باشد، «آیین پادشاهی» به معنای رسم و سنت و صفت و حتی زیب و زیور ویژهی پادشاهی است و نه خود پادشاهی: (مزن رآی جز با خردمند / ز آیین شاهان پیشین مگرد). بر همین منوال، این چیز اگر «دین» باشد، معنای آن تجلیات عینی، مثل شریعت و مراسم عبادی و احکام عملی است و نه محتوای دین به معنای اعم آن: (سپاهش همی خواند آفرین / که این است پیمان و آیین دین).
جالب است که مشهورترین مشتق این واژه یعنی «آیینه» دقیقآ با نمود و بروز یک چیز در پیوند است. البته در ادبیات پهلوی، «آیینه» عمومآ به معنای منوال و حالت و گونه به کار رفته است. سایر مشتقات واژهی «آیین» نیز که در زبان فارسی کاربرد دارند، هیچ دخلی به «دین» ندارند. مثل «آیین دادرسی» و «آییننامه» و «هر آینه».
جان کلام اینکه نارواست اگر واژهی «آیین» را برای اشاره به تمامیتِ یک «دین» بهکار ببریم. برای مثال، اگر بگوییم «در آیین یهودیت، توحید زیر بنای هر گونه تفکری است» یا «در آیین زرتشت، اهریمن سر منشاء هر گونه پلیدی است»، اشتباه کردهایم. اما اگر بگوییم «در آیین مسیحی، غسل تعمید جایگاه ویژهای دارد» یا «در آیینهای اسلامی هیچ عملی با حج برابر نیست»، بر خطا نرفتهایم.
در خاتمه، شما را به افسون ابیاتی از حافظ می سپارم که بس سنجیده و سخته و دانسته از این واژه استفاده کرده است:
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند / که مکدر شود آیینهی مهرآیینم
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی / کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
منبع:
مجتبی آقایی، به یادگار www.Myths.ir