هنراسلامی ظرف دویست سال گذشته مورد توجه و تأمل جدی محققان و مستشرقان بودهاست. گروهی این هنر را هنری مقدس با بنیانهای نیرومند حکمی و عرفانی میدانند، گروهی حضورعنصر اسلامیت در هنر اسلامی را کاملا نفی میکنند و گروهی آرای دسته اول را غیر مستند بر اداله وشواهد تاریخی میدانند. این تشتت آراء محصول برخی عوامل است. عواملی چون فقدان منابع کافی و لازم در اثبات بنیانهای حکمی و عرفانی هنر اسلامی، فقدان مطالعات متدیک و علمی توسط محققان و هنر شناسان بومی و نیز قرار گرفتن برخی از بنیانهای نظری هنر در اثبات مفاهیم کلامی و تئولوژیک، این مقاله با تعمق در متون حکمی جهان اسلام سعی کردهاست مفاهیمی چون قوه خیال، عالم مثال و نیز ذوق را در آراء امام محمد غزالی مورد توجه و تأمل قرار دهد. تعمقی که به نظر نگارنده نتایج مهمی نیز داشته است.
برای بیشترخواندن همین مقاله اینجا کلیک فرمایید.