محمدرضا آزاد در آستانه سالروز ارتحال امام خمینی(ره):

دیدگاه هنرشناسانه امام(ره) موجب شکوفایی جهانی هنر ایران شد

دیدگاه هنرشناسانه امام(ره) موجب شکوفایی جهانی هنر ایران شد
محمدرضا آزاد، هنرمند تئاتر و پژوهشگر هنرهای نمایشی کشور، در یادداشتی آورده است: قطعا دیدگاه هنرشناسانه امام خمینی این ظرفیت را برای انقلاب اسلامی فراهم آورد تا ما امروز شاهد شکوفایی همه هنرها در عرصه جهانی باشیم.
شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۸
کد خبر :  ۳۷۷۶۶

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان قم : محمدرضا آزاد، هنرمند تئاتر و پژوهشگر هنرهای نمایشی کشور، در یادداشتی آورده است: قطعا دیدگاه هنرشناسانه امام خمینی این ظرفیت را برای انقلاب اسلامی فراهم آورد تا ما امروز شاهد شکوفایی همه هنرها در عرصه جهانی باشیم. امام خمینی را خوب می‌شناسیم. چون رهبر کبیر انقلاب و بنیان‌گذار انقلاب اسلامی در ایران است. کسی که بزرگ‌ترین و با دوام‌ترین انقلاب این عصر را رقم زده. اما ایشان نه تنها مسیری را برای تحولات سیاسی در کشور ایران باز کرده‌اند بلکه می‌توان گفت زمینه پدید آمدن تحولات شگرفی را برای هنر و هنرمند نیز فراهم آورده‌اند و اگر امروز که چهل سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد تاملی نسبت به تاثیر راهبردی و رهبری نظری و عملی ایشان بر جریان هنر داشته باشیم، خواهیم دید که ایشان نقش مهمی را در این زمینه فراهم آورده‌اند.

دیدگاه امام‌خمینی نسبت به هنر در سخنرانی، پیام‌ها و نوشته‌های ایشان در کتب مختلف بازتاب یافته و نظر ایشان خاصه راجع به مقوله هنر و هنرمند مبتنی بر تعهد و در راستای اصلاح زندگی بشر است.

به عنوان مثال ایشان در فرمایشات خود در یک پاراگراف این‌گونه می‌فرمایند:

«تنها هنـرى مـورد قبـول قـرآن است که صیقل دهنـده اسلام نــــاب محمـدى صلی‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم، اسلام ائمه هـدى علیه‌السلام، اسلام فقـرای دردمنــــــد، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خـوردگان تاریخ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشـد. هنـرى زیبـا و پاک است که کـوبنـده سـرمایه‌دارى مـدرن و کمـونیسـم خـون‌آشـام و نـابـود کننـده اسلام رفـاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فـرومایگـى، اسلام مـرفهیـن بـى درد و در یک کلمه اسلام آمریکایـى باشـد. هنر در مـدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کـور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است. هنر در عرفـان اسلامـى تـرسیـم روشـن عدالت و شـرافت و انصـاف و تجسـم تلخ‌کامـى گرسنگان مغضـوب قدرت و پـول است. هنر در جایگاه واقعى خود، تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خـون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مـى‌برنـد. تنها به هنرى بایـد پرداخت که راه ستیز بـا جهان‌خـواران شـرق و غرب و در رأس آنان آمـریکا و شوروى را بیاموزد.

هنرمندان ما تنها زمانى مى‌تـوانند بى دغدغه کـوله بار مسـئولیت و امانت‌شان را زمیـن بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بـدون اتکا به غیـر، تنها و تنها در چـارچـوب مکتبشـان به حیـات جـاویـدان رسیـده‌اند و هنرمنـدان ما در جبهه‌هاى دفاع مقـدسمان ایـن‌گـونه بـودنـد، تـا به ملکوت اعلا شتـافتنـد و بـراى خــدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدنـد و در راه پیروزى اسلام عزیز، تمام مـدعیان هنر بى درد را رسـوا نمودند. خدایشان در جـوار رحمت خـویـش محشورشان گرداند (صحیفه نور، جلد 21، 30)»

این دیدگاه امام‌خمینی است که تاکید بر هنر کاربردی دارد نه هنر تزئینی. چرا که پیش از انقلاب اسلامی آنچه در میان مردم بیشتر به چشم می‌خورد متصف شدن هنر و هنرمند به ابتذال و تفریح بود و جلوه‌های هنر کارآمد‌تر هم در لایه‌های هنر سیاسی یا سانسور شده بود و یا قدرت عرض اندام نداشت. بر همین اساس با وجود رویکرد اسلامی و متعهدانه انقلاب اسلامی و شور انقلابی و مردم نهادی که وجود داشت می‌توانست شرایطی را ایجاد کند که هنر برای مدتها نتواند جایگاه خود را به دست آورد و این در دیگر انقلاب‌ها تجربه شده بود. امام‌خمینی به عنوان رهبری که شناخت جامعی از هنر و هنرمند دارد در اولین سخنرانیهای خود می‌فرمایند: «ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم» یعنی تصفیه سینمای خوب از بد و در همان روزها گروه‌های سرود در مقابل ایشان و گاه در حسینیه جماران به اجرای سرود و موسیقی پرداختند. ایشان خود شاعر بودند و ادبیات را می‌شناختند. احکام حکومتی و فتاواهای ایشان در فقه هنر زمینه شکل‌گیری هنرمتعهد و مردمی را فراهم آورد. همین نظر بود که حوزه‌ هنری شکل گرفت، مساجد بستر تولیدات هنری شدند و تبلیغات جبهه و جنگ در جبهه‌ها فعال شدند و جریان هنر انقلابی رواج یافت.

قطعا دیدگاه هنرشناسانه امام خمینی این ظرفیت را برای انقلاب اسلامی فراهم آورد تا ما امروز شاهد شکوفایی همه هنرها در عرصه جهانی باشیم.

حضرت امام(ره) در سخنرانی‌های بسیاری به هنر اشاره داشته است. در ادامه برخی از این بیانات را با هم می‌‌خوانیم:

«ساختـن تئاترى که مطابق با اخلاق انسانـى ـ اسلامـى باشـد، زحمت دارد و سینما هـم اگر بخـواهد چنیـن باشد، نیازمند به صرف مدت‌ها وقت است و هرگز در متـن سینما و تئاتر، نـوشته نشـده است که باید مرکز فساد باشنـد و هنر آن‌ها هـم عبارت بـود از چیزهاى مبتذل، جز ایـن نبـود که افراد و جـوانان ما را در دانشگاه‌ها و خارج و داخل طـورى تربیت کنند که همه را منحرف سازد.»

«هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی اقتصادی، سیاسی نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخ‌کامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می‌برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهان‌خواران شرف و غرب و در رأس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.»

«هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله‌بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده‌اند.»

«ما با سینماهایـى که برنامه هاى آن‌ها فاسد کننده اخلاق جـوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامى ما باشد مخالفیـم، اما با برنامه هایى که تربیت کننده و به نفع رشد سالـم اخلاقى و عالى جامعه باشد، موافق هستیـم.»

«ایـن فسادهایـى که در ایران هست، این‌ها را جزء فـرهنگ حساب مـى کننـد؟ سینماها جزء فـرهنگ است؟ اینها از ثبـات فـرهنگ است؟ کـدام سینماها؟ همین‌هایـى که همه جـوان‌ها و نیـروى جوان ما را از بیـن برده است؟»

«ممکـن است که کسـى در سینما، نمایش‌هایـى که مـى‌دهد، نمایش‌هاى اخلاقـى باشـد، نمایش‌هاى آمـوزنـده باشـد، که آن را هیچ‌کـس منع نکرده، و اما سینمایـى که براى فساد اخلاق جـوان‌هاى ماست، و اگر چنـد روز جـوان‌هاى ما در این سینماهایـى که در ایـن عصر متعارف بـود و در زمان شاه متعارف است، اگر چنـد وقت یک جـوان برود در آنجـا، فـاسـد بیـرون مـی‌آیـد، دیگـر به درد نمـى‌خـورد و این‌ها مى‌خواهند همین بشود ... مى‌خواهند ایـن جوان‌ها به طرق مختلفه یا بیکاره و بیعار بـاشنـد که دیگـر در مقابل ایـن استفـاده‌جـوهاى خارجـى نتـوانند کارى بکنند، یعنى بـى‌تفاوت باشند.»

«در رژیـم سابق، تمام چیزها خصوصا فرهنگ و هنر، محتـوایـش عوض شـده بـود، یعنـى کسـى که نام سینما را مى‌شنید، خیال مـى‌کرد که آنجا بایـد مـرکز فساد و سـوء اخلاق و مـرکز مخالفت بـا همه چیز باشد و یا کلمه تئاتر، در ذهـن انسان چیز مبتذلى بـود که از آن بهره فساد برده مى‌شد.»

«ایـن نیز گـویاى «تغییر ماهیت» و «مسخ هـویت» هنـر است، اگـر در خـدمت انسـان‌هاى فـاسـد یـــا انـدیشه‌هـاى خـراب و حکـومت‌هاى تبـاه‌آفـریـن قـرار گیــــرد.»

ارسال نظر